درسهایی در متافیزیک تحلیلی
ساختارِ واقعیت- The Structure of Reality
بخش بیستوسوم، استدلال جِی. پی. مُرلند بر وجودِ جزئیِ عریان
جی. پی. مُرلند در کتاب «کلیها» Universals استدلال دقیقی به سود وجودِ جزئیِ عریان ارائه میکند. ساختار استدلال چنین است:
مقدمهی (1):
تنها مؤلفههای یک شیء ویژگیهای محض آن شیءاند.
مقدمهی (2):
ویژگیهای محض در مصادیق خود وحدت عددی دارند (مثلاً سفیدیِ کامپیوتر روی میز و سفیدیِ خود میز اینهمان و واحد عددیاند).
مقدمهی (3):
به ازای هر x و به ازای هر y: [اگر به ازای هر z (اگر و تنها اگر z مؤلفهی x باشد، آنگاه z مؤلفهی y باشد)، آنگاه x و y اینهمان خواهند بود].
این مقدمه را می توان در قالب ساختار منطقی زیر نمایش داد:
(x)(y) [(z) (z is a constituent of x
↔️ z is a constituent of y) → x = y]
نتیجه:
بالضروره، به ازای هر x و به ازای هر y: [اگر به ازای هر z (اگر و تنها اگر z ویژگیِ محضِ x باشد، آنگاه z ویژگیِ محضِ y باشد) آنگاه x و y اینهمان خواهند بود].
نتیجه را میتوان در قالب ساختار منطقی زیر نشان داد:
Necessarily, (x)(y) [(z) (z is a pure property of x
↔️ z is a pure property of y) → x = y].
مقدمات 1 تا 3 به نتیجهی یادشده، یعنی، «اینهمانی تمیزناپذیرها» میانجامد که بسیاری از فیلسوفان آن را نادرست میدانند. طبق نتیجهی مذکور، اگر دو شیء ویژگیهای همسانی داشته باشند، آن دو شیء اینهماناند. حال آنکه میتوان دو شیء کاملاً همسان (مانند دو توپ کاملاً شبیه) را تصور کرد که، در عین شباهتِ کامل به یکدیگر، دو شیء متمایز از یکدیگرند.
از سه مقدمهی یادشده، مقدمهی سوم بدیهی است. بر مبنای این مقدمه، که به اصل «اینهمانی مؤلفهای» constituent identity معروف است، دو شیء اگر و فقط اگر مؤلفههای همسانی داشته باشند، آن دو شیء اینهماناند. بنابراین مشکل به مقدمهی 1 یا 2 بازمیگردد. مقدمهی 2 مورد انکار نومینالیستها (هم افراطی و هم معتدل) است. بر مبنای این مقدمه، ویژگیهای محض کلّیاند و ازاینرو، تکرارپذیر هستند و وحدت عددی دارند. درحالیکه نومینالیستها وجود ویژگیها را یا انکار میکنند (نومینالیستهای افراطی) و یا آنها را جزئی میدانند (نومینالیستهای معتدل یا تروپیستها)، که در هر دو صورت مقدمهی 2 نفی و، بهتبع، نتیجه نیز رد میشود. اما، ازآنجاکه دیدگاه نومینالیستها قابل دفاع نیست، نمیتوان مقدمهی 2 را مردود دانست. بنابراین مشکل صرفاً متوجه مقدمهی 1 خواهد بود. مقدمهی 1 را بستهگروان bundlists تأیید میکنند. بر مبنای دیدگاه این گروه، شیء جزئی چیزی جز مجموعهای از ویژگیها نیست. بنابراین میتوان گفت بستهگروی مستلزم پذیرش اینهمانی تمیزناپذیرهاست. پس، برای حل مشکل، تنها راهْ نفی بستهگروی و پذیرش امری جزئی در ساختار شیء، افزون بر ویژگیهای آن، است. این امر جزئی چیزی جز جزئیِ عریان نیست که سبب تشخصِ هر یک از دو شیء تمیزناپذیر و متمایزشدن هر کدام از دیگری میشود.
پینویس:
1. استدلال جی. پی. مُرلند را در اثر زیر ببینید:
Moreland, J. P., “Universals”, Acumen Publishing Limited, 2001, (Ch. 7: The individuation of particulars), pp. 141-143
2. منظور از مؤلفه constituent در مقدمهی سوم مُرلند جزء متافیزیکی شیء است که با جزء فیزیکی متفاوت است.
3. در باره ویژگیهای محض pure properties به پینویس بخش بیستم (اشکالِ اینهمانیِ تمیزناپذیرها) مراجعه کنید.
ادامه دارد.
https://t.center/philosophicalmeditations