🔹آلترناتیو هایی که جمهوري اسلامی میسازد- همه سوار هم میشن و چرند میگن ،الان نفع و فایده یعنی نفهمیدن!( ۲/۱)از زمانی که آخوندها و عقبه شان در ایران به قدرت رسیدند، با رویکردي کاملا امنیتی و به طور عمده بر خلاف سلفشان یعنی رژیم شاهنشاهی، پروژه گسترده آلترناتیوسازی در دل جامعه به منظور ایجاد
پایگاه اجتماعی براي خود را کلید زدند.
این
آلترناتیوسازی، هر گونه نهاد، گفتمان و هر چیز دیگري که در اصل باید مستقل از حکومت میبود و در
خارج از حیطه حکومت و بعضا در
حوزه مدنی فعالیت میکرد و میتوانست موی دماغ حکومت استبدادی – که در قبضه آخوندها و متحدانشان بود – بشود را هدف قرار داد، و در گذر زمان اکثر آنها را بلعید و در خود هضم کرد.
برای مثال، رژیم آخوندی از همان ابتدا اتحادیهها و اصناف حرفهایِ مستقلِ موجود یا در حال شکلگیری را با نیروهاي خودي و با ارزشهای خودی پر کرد.
به همین ترتیب، جمهوري اسلامی
نهادهاي فرهنگی/مدنی/اجتماعیِ پیشین یا آنچه از آنها مانده بود را هم تحت سلطه گفتمان و نیروهاي وفادار به خود درآورد و به استفاده ابزاری از آنها پرداخت. همین روش، جمهوري اسلامی نیروی آلترناتیو نظامی/شبه نظامی بسیج را ساخت؛ که گرچه
بدن های مردمی دارد، اما
کاملا تحت امر رژیم است و در جهت صیانت و پیشبرد گفتمان رژیم فعالیت میکند.
در همین راستا، جمهوري اسلامی از ابتدا در تلاش بوده تا آلترناتیوِ آپوزیسیون را هم در درون گفتمان خود بسازد.
این که میگویم در
درون گفتمان جمهوری اسلامی، به این معنی است که آن آپوزیسیون آلترناتیو میتواند لزوما در حوزه
ساختاری/
فیزیکی/
جغرافیایی جمهوری اسلامی
نباشد – مثلا در خارج از کشور باشد، اما کماکان در
چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت کند؛ و بلندی سقف مطالباتش حداکثر به اندازهای باشد که
در چاردیواری نظام قابل مطالبه است. نمونه های کلاسیک
اپوزیسیون آلترناتیو اصلاح
طلبان حکومتی،
ملی-مذهبی ها، و
نیروهای چپ هستند؛ که با وجود زاویه داشتن
ظاهری با جمهوري اسلامی هیچگاه بنیانها و چارچوبهای اصلی رژیم را به
چالش نمیکشند؛
و فقط با آنهایی که در قدرت هستند سر ستیز دارند تا بلکه خود در همان سیستم به جای آنها بنشینند.
اینها در حقیقت
اپوزیسیون دولت هستند و نه پوزیسیونِ
حکومت و با این وجود باز خود را با نام فراگیر
آپوزیسیون تعریف میکنند، و بدین ترتیب جماعت قابل توجهی را به دنبال خود میکشانند؛
و کلیت جمهوري اسلامی هم با سرکوب موضعیِ اینها بعضا خیالِ باطلِ اپوزیسیون بودنشان را تقویت میکند.اقدام به برساختن
اپوزیسیون سکولار دموکرات در چارچوب جمهوری اسلامی
آخرین نمونه تلاش رژیم تا به امروز برای آلترناتیوسازی آپوزیسیون بوده است.
در جدیدترین حرکت براي آلترناتیوسازي، به نظر میرسد که جمهوري اسلامی اخیرا دست به برساختن
تظاهرات ضدحکومتی آلترناتیو هم زده باشد.
آنچه که اخیرا تحت عنوان تظاهرات
زن،زندگی، آزادی شاهدش بودیم، بر اساس مدارك و شواهد موجود، برساخته رژیم به نظر میرسد.
از آنجا که فرآیند آلترناتیوسازي در فلج کردن مقاومت واقعی در برابر جمهوری اسلامی و به هرز بردن نیروي اعتراضی در طول چهل و خردهای سال اخیر اهمیت فراوان داشته و دارد، در این اثر، با بررسی پدیده شلوغی هاي اخیر در استانهای کشور به عنوان مشت نمونه خروار، قصد دارم شیوه کارکرد این پروژه را بررسی کنم.
تظاهرات ظاهرا خودجوش بود. پراکندگی اطلاعات درباره این تظاهرات در فضاي مجازی هم اینطور نشان میداد. با این وجود، آنچه من پس از کمی جستجو یافتم این بود که جرقۀ آغاز این حرکت را از حدود ده روز قبل از تظاهرات، رسانه ها و عوامل حکومتی زده بودند، و در قطعی گسترده هم این کار را کرده بودند.
بدون تفصیلِ مازاد، خواننده را ارجاع میدهم به نمونه ای از مقاله مفصل وبسایت حکومتی در این باب: موج اعتراض مجازی نسبت به حجاب (فارس نیوز) اعتراض شدید اصلاح طلبان به کشته شدن مهسا امینی، اعتراض برخی نمایندگان مجلس به این موضوع و از همه مهم تر رسانه ای کردن این قتل حکومتی از طریق خوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی!
✍ #اشو
هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا قلمم مشعله، پاره میشه دل شب!
هنوز به بدخواه ایران سردرد میدم!#جاوید_شاه@C_B_SHAHZADEH