ما مردمانی خسته از درد غم نانیم
لب تشنه دریا را به سوی خود نمی خوانیم
هرگز نفهمیدند ما را لحظه ای افسوس
گمگشته در خود مانده و مبهوت و حیرانیم
آوار غم بر شانه های خسته مان باقی ست
آیا در این ویرانگی ما شکل انسانیم؟؟
ما را اسیر کفر و آیینی به پا کردند
در کج خیالی هایشان حتما مسلمانیم!!!
عمری به نام زندگی در خویش پوسیدیم
اینگونه دیگر شاهد سوز زمستانیم
تاریخ... ما را مردمی بیگانه می داند
هر صفحه اش را با سکوتی تلخ... می خوانیم
سَرویم اما ریشه در ظلم زمان داریم
از زخم بیداد تَبر با درد می مانیم....
#سمیه_خلج@skhalaj823@navayemastaneh