مدامم مست می دارد نسيم جعد گيسويت
خرابم می کند هر دم فريب چشم جادويت
پس از چندين شکيبايی شبی يا رب توان ديدن
که شمع ديده افروزيم در محراب ابرويت
سواد لوح بينش را عزيز از بهر آن دارم
که جان را نسخه ای باشد ز لوح خال هندويت
تو گر خواهی که جاويدان جهان يک سر بيارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رويت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروريزد هزاران جان ز هر مويت
من و باد صبا مسکين دو سرگردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گيسويت
زهی همت که حافظ راست از دنيی و از عقبی
نيايد هيچ در چشمش بجز خاک سر کويت
✨#حافظ🎼 #فرهنگ_شریف🎤 #سمیه_خلج@skhalaj823@navayemastaneh