دست به نقد

Канал
Фильмы
Юмор и развлечения
Искусство и дизайн
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала دست به نقد
@naghdiismПродвигать
560
подписчиков
265
фото
19
видео
68
ссылок
❤️✍️🎥🎬 @ali_naqdi81 لترباکسد من: https://boxd.it/3Zfkv
К первому сообщению
ناخودآگاه جمعی علیه واکنش «آن‌ها»
یا
چگونه فرم، دست دروغگوها را باز می‌کند؟



ناگهان به خودت می‌آیی و می‌بینی برای کسی که مدت‌ها نقدش می‌کردی نشستی به گریه کردن. اسمش را چه می‌شود گذاشت؟ «آن‌ها» می‌گویند مرده‌پرستی. اما نه. چون این اشک‌ها بر هر مرده‌ای نمی‌بارد. من فکر می‌کنم این همان چیزی است که سالها در قاب تصویرها جستجویش می‌کردم، «ناخودآگاه جمعی».

ما در برابر ناخودآگاه جمعی، مثل کودکان راستش را می‌گوییم. و بر سر پنهان کردن واقعیت لجبازی نمی‌کنیم. ناخودآگاه جمعی به ما می‌گوید در نهان چه داریم و ناباورانه در زمان مناسب آن را به صحنه می‌کشد. زمانی که در نزدیک‌ترین فاصله با فطرت انسانی هستیم.

در فرم هنری، بحث «واقعیت» و نسبتی که با هنر دارد محل اصلی حرف است. می‌گویند فرم زمانی شکل می‌گیرد که ما شحنه‌ای از واقعیت را به زبان خودمان بگوییم. حالا اگر این محتواهای فضای مجازی را از زاویه جستجوی فرم نگاه کنیم، کدامیک را واقعی می‌بینیم؟ صحنه اشک پیرمردی در کوچه خلوت، مادری چادرخاکی که با واکر به تشییع جنازه آمده، موج حضور مردم کنار تریلی حامل شهدا و یا رقصیدن چند دختر کنار سفارت ایران در وین؟
من با همه آن‌هایی که در قاب تصویر محزونند، نسبتی با واقعیت می‌بینم. به سرعت داستان می‌سازم و طولی هم نمی‌کشد که باور می‌کنم. برای قشرهای ضعیف، مردم عادی و حتی خاص‌ترینشان مثل آجودان رییس‌جمهور و بغضی که به زحمت فرو می‌خورد.
اما تصویر‌های شادی به شدت دروغ می‌گوید. این تصویر خالی از فرم است، تهی و ضدداستان است و به همین خاطر می‌تواند به سرعت فراموش شود.‌ چند زن در آن سر دنیا، که به هر نحوی وطن‌داری را منکر شدند، چه دغدغه‌ای از بابت بودن و نبودن رییس‌جمهور ایران می‌توانند داشته‌باشند؟ یا دانشجویی که آن سر دنیا شیرینی پخش می‌کند، بر سر چه واقعیتی از درون کاراکتر خود می‌تواند هویتی غیر ملی بروز دهد؟ چه واقعیتی سبب بروز شادی شده؟ «آن‌ها» می‌گویند اعتراض. اما اشتباه می‌کنند. فرضا که اعتراض هم بر آنها امری واقعی و برآمده از دغدغه درونی باشد، هیچ‌گاه فرم شادی نمی‌گیرد. نمی‌گویم ساختگی است و حتی فرض سازماندهی را هم کنار می‌گذارم. این واکنش برآمده از ناخودآگاه جمعی ایرانی نیست، القایی و جوی است و دقیقا در همین نقطه است که همزمان از واقعیت و زیبایی فاصله می‌گیرد.


حالا در سومین روز از غمی که ناگهان بر ایران باریده، نگران یک امر غیر واقعی دیگر هم هستم و آن طولانی شدن سوگ است. چسبندگی زمان می‌‌تواند علیه واقعیت عمل کند، می‌تواند بیش از آن‌که لازم باشد جامعه را در گذشته منزوی کند و یک اسلوموشن زائد بسازد. طرح خاطرات از رییس جمهور و ساختن جریان از جریانی که در قید حیات او نبوده، می‌تواند صحنه سیاسی را غیر واقعی کند. باید مراقب رمانتیسیسم سیاسی بود که امکان عقلانیت را از مردم نگیرد. آن هم درست زمانی که لازم است درست انتخاب کنند‌ تا «آن‌ها» شاد نشوند.

#فرم
#سوگ

@derakhte_tafakor
رنگی کردن فیلم‌های سیاه و سفید را...
Final Results
30%
کار درستی می‌دانم
70%
کار اشتباهی می‌دانم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تیزر نقد و بررسی فیلم «مست عشق»
(با حضور رضا زنگنه؛ شاعر، پژوهشگر و مدرس ادبیات فارسی)

گفتگوی کامل را در یوتوب ببینید 👇

https://youtu.be/HdxmBmR5pQw?si=X-1jUP9Yaq_P079H
این کانال در دو ماه آینده فعالیت خاصی نخواهد داشت و انشالله بعد از آن به روال سابق بازخواهد گشت. از همراهی شما تا امروز ممنونم.❤️
🔍 نقد فیلم‌ تلماسه ۱ و ۲ (Dune)

🎞 نقد یوتوبی این هفته را در آدرس زیر ببینید.

https://youtu.be/cgPoRiRFAoY?si=VI9C3YlXJBGqyeoL
🎞 جلسه نقد سه‌گانه ارباب حلقه‌ها
(به بهانه بررسی عناصر ژانر فانتزی)

☎️ برای ثبت نام و اطلاع از جزییات به آی‌دی زیر در تلگرام و اینستاگرام پیام دهید.

@artopium_ad
زن از پنجره برای دختری دست تکان می‌دهد

جیکوب ورِل - حدود ۱۶۵۰

@naghdiism
ژان رنوار:

«نکتۀ جالب اقتباس، شباهتِ آن به اثر اصلی نیست بلکه شیوۀ عکس‌العمل فیلمساز نسبت به آن اثر اصلی است. و چه باک... اگر این عکس‌العمل حاصلی به بار آورد که ربطی به اثر اصلی نداشته باشد.»

👤| #Jean_Renoir
🌀| @Perspective_7
کیتون پس از این ماجرا دچار اندوه و فقدان می‌شود. هم از این جهت که دختر را از دست داده است و هم از این منظر که نتوانسته است کارآگاه خوبی باشد. 

او در اتاق آپارات سینما به خواب می‌رود و وارد رویا می‌شود. در ابتدا این رویا تفاوتی با واقعیت ندارد، اما پرده سینما سرآغاز جدایی رویا و واقعیت می‌شود. کیتون ابتدا کاراکترهای فیلم را با کاراکترهای نزد خود جایگزین می‌کند و زن و مرد درون فیلم که در آستانه مراسم ازدواج هستند تبدیل به معشوقه و رقیب کلاه‌بردار کیتون می‌شوند. حال نوبت این است که کیتون قصه خود را بسازد. در این قصه، کیتون کارآگاه مشهور و کاربلدی‌ است که باید معمای یک دزدی را حل کند. 
دزدها درواقع نامزد دختر و دوستش هستند. مسیر قصه تا جایی پیش می‌رود که کیتون بعد از حل معما، باید دختر را از چنگال نامزد نجات دهد و قهرمانِ او باشد. این رویا نسبت مستقیمی با فقدان‌های زندگی کیتون دارد. به‌عبارتی، او به‌وسیله رویا فقدان‌های خود را جبران می‌کند. 

سوال این‌جاست که چرا باستر کیتون مستقیم وارد جهان رویا نمی‌شود و پرده سینما را واسطه می‌کند؟ پاسخ این است که او یک قرن پیش ماهیت سینما (و هنر) را درک کرده بود و می‌دانست سینما، رویای عینیت یافته است.
[۲ از ۲]

🖋 علی نقدی

https://t.center/mohamadd_qorbani
باستر کیتون و فلسفه سینما در «شرلوک جونیور»

شرلوک جونیور یک کمدی صامت شیرین و دوست‌داشتنی است و در ورای قصه خود، چیستی سینما را شرح می‌دهد. باستر کیتون 100سال قبل نه‌ تنها جنس رابطه مخاطب و سینما را به‌زیبایی نشان می‌دهد، بلکه غیرمستقیم نسبت خلق یک اثر سینمایی را با زیست صاحب اثر (هنرمند) مشخص می‌کند. 
کیتون در این فیلم یک خدمتکار سینماست که به مطالب کارآگاهی علاقه بسیاری دارد. او با پول اندک خود هدیه ناچیزی برای معشوقه‌اش می‌خرد. اما رقیب او، ساعت گران‌قیمت پدر دختر را می‌دزدد و هدیه ارزش‌مندی برای دختر تهیه می‌کند. هنگامی که پدر از دزدی مطلع می‌شود، کیتون می‌خواهد از آموزه‌های کتاب کارآگاهی‌اش برای یافتن دزد استفاده کند و نزد دختر، قهرمان ماجرا باشد. اما با توطئه‌ای بامزه، خود به دزدی متهم می‌شود.

[۱ از ۲]
https://t.center/mohamadd_qorbani
مرور عناصر ساختار سه پرده‌ای فیلمنامه
(بر اساس فیلمنامه بعضیا داغشو دوست دارن)

بریده‌ای از جلسه آخر دوره آنلاین «بیلی وایلدر چگونه خرخره تماشاگر رو می‌گیرد».

🎞 ویدئوی یوتوبی این هفته را در آدرس زیر ببینید.

https://youtu.be/bTlur0h-iD0?si=urWHqt9kyWgvGdbp
یکی از دلایلی که تمایلم را برای دیدن یک سریال‌ به حداقل می‌رساند، ضعف فاحش میزانسن در این دسته محصولات است. در سریال‌ها گویی چیزی به نام کارگردانی وجود ندارد. گویی بستری شده‌اند برای کسب تجربه کارگردان‌های جوان و نابلد. کارگردان‌هایی که بعضا حتی اسمشان را هم نشنیده‌ایم. آن مواردی را هم که می‌شنویم تاییدی‌ست بر این گفته. برای مثال، به کارگردان تله‌فیلم دبیرستانی "عنکبوت مقدس" کارگردانی یک قسمت از سریال the last of us را می‌دهند.

قسمتی از یک سریال‌ _علی‌الخصوص سریال‌های جدید_ را ببینید و به حرکات و کات‌های دوربین و نماهای گرفته‌شده دقت کنید و سعی کنید منطق آن‌ها را دریابید. احتمالا با شکست مواجه خواهید شد. شکستی که البته برای محصول است.

سریال‌ها را تنها می‌توان برای اصول فیلم‌نامه و فنون داستان‌گویی مورد بررسی قرار داد و البته فیلم‌نامه‌های بسیار خوبی هم در میان آن‌ها وجود دارد. جز این اما، حرف خاصی برای گفتن ندارند.

@naghdiism
سرگرمی برای سینما، همچون یک مخدر حیاتی است. از آن‌جایی که مخدر است، ذره ذره ماهیت و اصالت سینما را از بین می‌برد و توخالی‌اش می‌کند. و از آن‌جایی که حیاتی‌ست، نبودنش ممکن نیست. بال سرگرمی سینما به‌تدریج بر بال هنری آن تسلط می‌یابد، اما اگر نباشد، هنری هم وجود نخواهد داشت.

خالی کردن سینما از وجه سرگرمی‌اش یعنی نابودی قطعی آن، با هدف نجاتش از نابودی تدریجی.

@naghdiism
اسم دسته‌ای از فیلم‌ها را برای خود فیلم‌های دو ستاره گذاشته‌ام. روزهایی وجود دارد که خسته از فعالیت‌های روزمره هستیم و شاید حس و حال دیدن یک فیلم خوب را نداشته باشیم. این‌جاست که این دو ستاره‌های دوست‌داشتنی به کمک می‌آیند و ساعاتی ما را سرگرم‌ کرده و ذهن‌مان را از فشار و خستگی آزاد می‌کنند و سپس محو می‌شوند.
فیلم‌هایی که شاید با برچسب‌های اکشن، سرگرم‌کننده و... معرفی شوند اما از بسیاری از فیلم‌های شبه‌هنری هنری‌تر و به سینما پای‌بند‌تر هستند. فیلم‌هایی که ادعایی ندارند و چندان خود را جدی نمی‌گیرند و متواضعانه سرگرم می‌کنند و مخاطب را با حال بد بدرقه نمی‌کنند. قدر دو ستاره‌ها را بدانیم.

پ.ن: فیلم دو ستاره‌ای که اخیرا دیدم،
فیلم source code 2011 بود. قابل پیشنهاد است و دیدنی. برای گذران وقت و نه بیش‌تر.

@naghdiism
برای بی‌معنی بودن اعداد در این فیلم، به یاد بیاوریم که کاراکترها در سیاره اول ۲۳ سال و در چرخش به دور سیاه‌چاله، ۵۱ سال را تلف می‌کنند. یعنی تا قبل از ورود به سیاه‌چاله، مورف(دختر کوپر) باید حداقل ۸۴ساله شده باشد. سوال این‌جاست در سیاه‌چاله که کندی زمان باید به بیش‌ترین مقدار خود برسد و زمان عملا فریز شود، در زمین تنها چند ده سال می‌گذرد؟ و مورف که خود پیر است، تنها کمی‌ پیرتر می‌شود؟

نولان برای آن که سانتیمانتالیزم را به اوج برساند و دیدار «پدر جوان و دختر پیرش» را که غایت و مقصود ایده نسبیت زمان در فیلم است نشان دهد، منطق و قوانینی را که خود برای فیلمش وضع کرده است آشکارا به سخره می‌گیرد. نقض بی‌مبنای منطق فیلم، درواقع تمسخر و توهین به مخاطب است. مخاطبی که گویی از توهین لذت می‌برد.
او همواره سعی دارد حفره‌های بزرگ فیلم‌هایش را با تکیه بر دیالوگ‌های مرعوب‌کننده و علمی-فلسفی پنهان کند. برای مثال، بی‌دروپیکر بودن فیلم تنت را با دیالوگ «سعی نکن بفهمی‌ش، فقط حسش کن!» توجیه می‌کند.

پ.ن: نوشتن به‌صورت مصداقی در مورد فیلم‌های نولان بسیار سخت است. زیرا با اشاره به هر مصداق، ایرادات متعدد و متنوع دیگری نیز خودنمایی می‌کنند که اشاره نکردن به آن‌ها سخت است و اشاره کردن به آن‌ها متن را از انسجام می‌اندازد. این یادداشت صرفا اشاره به بخش کوچک اما مهمی از مشکلات فیلم است‌. 2/2

@naghdiism
از بارزترین ضعف‌های سینمای نولان، مخدوش بودن منطق جهان فیلم‌های اوست.
فیلم باید منطق مشخصی برای جهان خود بنا کند و به آن پای‌بند باشد تا مخاطب مختصات این جهان را درک کرده و با فیلم همراهی کند.

به یک مورد اشاره می‌کنم. در فیلم میان‌ستاره‌ای _که ادعا می‌کند علمی‌ و دقیق است_ کهکشانی در نزدیکی یک سیاه‌چاله وجود دارد. در یکی از سیاره‌های این کهکشان، به‌واسطه نزدیکی با سیاه‌چاله، گذر زمان بسیار کندتر از زمین است.
منطقا مخاطب فرض می‌کند که با نزدیک‌تر شدن به سیاه‌چاله، زمان نیز باید بسیار کندتر از قبل شود. در انتهای فیلم، کاراکتر اول(کوپر) خود را درون آن سیاه‌چاله می‌اندازد. جایی که زمان تقریبا باید متوقف شده باشد. کاراکتر مدت زمان قابل توجهی را درون آن سیاه‌چاله می‌گذراند و سپس طی اتفاقاتی بدون توضیح، در نزدیکی زحل معلق می‌شود. جدای از ایرادات بسیار و اساسی که می‌توان از این اتفاق گرفت، در کمال تعجب می‌بینیم که گذر زمان نیز بسیار کم‌تر از حد انتظار و تصورات است. 1/2

@naghdiism
🔰 کارگاه عطارخوانی| هفت وادی طلب

در این کارگاه قصد داریم به هدایت زهیر توکلی به هم‌خوانی منطق‌الطیر و شرح و تفسیر هفت مرحله‌ای که سالک باید از منزل طلب تا منزل فقر و فنا طی کند بپردازیم.

🔻بعد از تاریخ بیهقی، تاریخ بلعمی، اسرار التوحید، شاهنامه فردوسی و کلیله و دمنه، در این مسیر شیرین به منطق‌الطیر عطار نیشابوری رسیده‌ایم.

🔸 ۱۰ جلسه (حضوری و مجازی)
📅 زمان: شنبه‌ها ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰
📍 مکان: چهارراه ولیعصر

🔹 برای مشاوره، راهنمایی و ثبت‌نام در این دوره‌ می‌توانید با پشتیبان کارگروه ادبی تراث در ارتباط باشید.
@torasadmin
Ещё