دل💕واژه ها

Канал
Логотип телеграм канала دل💕واژه ها
@mozafarianeli59Продвигать
1
подписчик
کانال اشعار و دل نوشته های الهه مظفریان
آسمانم
نه خورشیدی دارد
که نور از دامنش بریزد
و نه ماه
که ستاره ی دورش سوسو بزند

اما تا دلت بخواهد
ابر دارد
که بی وقفه مرا می بارند

#الهه_مظفریان
Channel photo updated
چه کنیم
با خاطرات سیاه و سفیدی که
بر یادمان آویخته ایم
#الهه_مظفریان
بیا قراری بگذاریم
تو شعرهایم را باور کن
من خنده های خیالیت را
#الهه_مظفریان
Forwarded from اشعار جدید
پرنده ای که مرا دید 
و تو را  خواند
بیش از  آدمی
مرا فهمید
#الهه_مظفریان‌
Forwarded from اشعار جدید
در خوابی بلند
بیدارم
و برهنه پا تمام راه را
دویده ام
هنوز خیس بی حوصلگی ام
که دستی گرم
بر شانه هایم می لغزد
و شاید شوقی در چشمان بی تابم

اینبار تو بودی
نه هیچ کس دیگر
اگر که خورشید
آمدنش را به تاخیر می انداخت

#الهه_مظفریان‌
به طراوت لبخندت
و به شیرینی واژه هایت ‌ قسم
که عشقی
فراتر از باور ما
متولد شد

#الهه_مظفریان
اینبار نه از پرنده ای
که خواب پرواز را می بیند
می نویسم
و نه از بادی
که راهش را گم کرده است
و نه حتی
از خورشیدی
که ماه را به آغوش کشیده است

اینبار با دستانی که
طعم پرواز را چشیده است
پنجره را خواهم گشود
شک ندارم
شعری بر شانه ام خواهد نشست

#الهه_مظفریان
@mozafarianeli59
شانه بالا می اندازی و
می روی
بی خیال خاطرات
بی آنکه بدانی
شب به شب
از پریشان گویی موهایم
شانه می جویم

#الهه_مظفریان
#سپکو

@mozafarianeli59
هنوز چیزهایی از تو
برای من باقی مانده است

جای انگشتانت
که هزار پروانه
بر آن نقش بسته است
و بوسه ای که سرخ ترین گل ها
در آن ریشه دوانده اند

آن هنگام که تو با باد هم پیمان شدی
خاطرات
مرا فتح کردند
و بسیار خیال

#الهه_مظفریان‌
هنوز چیزهایی از تو
برای من باقی مانده است

جای انگشتانت
که هزار پروانه بر آن نقش بسته است
و بوسه ای
که سرخ ترین گل ها در آن ریشه دوانده اند

آن هنگام که تو با باد هم پیمان شدی
مرا خاطره ها فتح کرده اند
و بسیاری خیال

خاطرات مرا فتح کردند
و بسیار خیال

#الهه_مظفریان‌
چشم واژه هایم سپید گشت
به راهی
که پای خیال گزیده است
کاش افکار درهم تنیده ام
چشم بر اشتیاق دلم نبندد

#الهه_مظفریان
#سپکو
چه می شود  گفت
به باد
وقتی بی هوا می وزد
تا که چون پری
بر یاد تو  شناور باشم
چه می دانی تو
که  همین  شعر ها
بستر سبز شدن
من و تو بود 
و باد رسالتش
رساندن عطر  تو 
به مشام واژگانم

#الهه_مظفریان
سایبانی شده ام رازهای را
که چشمانم را
چون دریا می خواست

ساحل لطفت
چه طوفانی کشید
همیشه فکر می کنیم
عشق یهویی می آید  و می رود
غافل از اینکه
خیلی قبل تر
خودمان در را  براش باز کرده ایم

#الهه_مظفریان
سایبانی شده ام رازهای را
که چشمانم را
چون دریا می خواست

ساحل لطف تو
چه طوفانی بود
رد دستانت سبز شد
شعر شد
خواب دیده‌ام
این بار که بخوانی ام
پرنده خواهم شد

#الهه_مظفریان

@mozafarianeli59
چند قدم عقب تر از من
می آمدی
همان چند قدمی که بارها
در آن مرده بودم

این را همه شهر فهمیده بود
بجز ما
که گاه و بی گاه چشمانمان
به دنبال هم می دوید

#الهه_مظفریان

@mozafarianeli59
خیره به پنجره نشسته ام
و خط های موازی نور را می شمارم
خیالم کلاغی شده است
که شومی خبری را فریاد می کند

من در سوگ کدام رویا
سیاه می نویسم

#الهه_مظفریان

@mozafarianeli59
Telegram Center
Telegram Center
Канал