رنج راهاندازی(1)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
من همهجور کار راهاندازی کردهام؛ از مغازه اسباببازیفروشی تا استارتآپ و زندگیام پستیها و بلندیهای زیادی داشته است اما راهاندازی «پایانه صادراتی گلشنآرای ارم» برایم فراتر از رنج بوده است.
اوایل دهه 90 رئیس اتاق بازرگانی کرمان بودم و همزمان به عنوان نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران فعالیت میکردم. آن روزها نهادهای امنیتی هشدار دادند که جنوب استان کرمان به دلیل تداوم خشکسالی و کاهش شدید سرمایهگذاری بهشدت مستعد ناامنی و تشنج است و نهادهای سیاسی و اقتصادی باید برای ایجاد تحرک در منطقه کارهای اساسی کنند. مسوولان سیاسی استان از اتاق بازرگانی کرمان خواستند طرحی تهیه کند که بر اساس آن همه نهادها برای بهبود شرایط منطقه کمک کنند. پس از مطالعات اولیه به این نتیجه رسیدیم که با توجه به تنگنای آب، کمبود زمین مناسب و مساله نگرانکننده فرسایش خاک، بهترین گزینه، توسعه محصولات گلخانهای است. مطالعه ما نشان داد هر هکتار گلخانه، برای 12 تا 16 نفر کار ایجاد میکند و ما فکر کردیم با راهاندازی پایانه صادراتی محصولات کشاورزی، دست کم برای 60 هزار نفر شغل ایجاد میشود. برآورد اولیه ما از سرمایهگذاری و راهاندازی این پایانه نزدیک به 10 میلیون دلار بود که 12 میلیارد تومان آن دوره میشد. با وجودیکه همه نهادهای دولتی قول همکاری دادند و در عین حال که همه میدانستند گروهی که قصد راه اندازی پایانه را دارد، صرفا دنبال کسب منفعت نیست، اما کار آنطور که فکر میکردیم پیش نرفت:
🔹حدود یک سالونیم در مسیر کرمان-تهران رفتوآمد داشتیم تا مجوز زمین بگیریم.
🔹پرونده دوبار به هیات دولت رفت و هر دو بار به دلیل نقص بیجا و بیمورد برگشت خورد.
🔹 50 هکتار زمین درخواستی به 5 هکتار تقلیل یافت.
🔹یک سال زمان صرف شد تا فقط مجوز بگیریم.
🔹در سال 1393 کار را شروع کردیم اما با تغییر قیمت دلار از هزار تومان به سه هزار و 200 تومان هزینههای ما دست کم سه برابر شد.
🔹با یک شرکت هلندی برای ساخت و خرید خط بستهبندی محصولات کشاورزی به ارزش 5/1 میلیون یورو قراردادی تنظیم کردیم.
🔹شش ماه طول کشید تا موفق شدیم از صندوق توسعه ملی، در اوایل سال 1394 اعتبار تسهیلات دریافت کنیم.
🔹 22 کانتینر ماشینآلات سفارش دادهشده، اواخر بهمن سال 1396 به بندرعباس رسید.
🔹در ماه اسفند 1396 مدارک مربوط به ترخیص ماشینآلات را به اداره گمرک تحویل دادیم، اما در اواخر اسفند اعلام کردند که به خاطر ایام نوروز، اجازه حمل به کانتینرهای باری و کالا را نمیدهند.
🔹سال 1397 از سر رسید و دوباره دلار با شوک مواجه شد و به بیش از پنج هزار تومان رسید.
🔹 رونمایی از دلار 4200 تومانی، شوک بسیار بزرگی به ما وارد کرد.
🔹درهای گمرک را کاملاً بستند. خیلی دوندگی کردیم و بارها توضیح دادیم که پول همه این ماشینآلات از صندوق توسعه ملی پرداخت شده و همه کارهای ترخیص آن نیز به پایان رسیده، اما مسوولان گمرک میگفتند تنها کالاهای واردشده با دلار 4200 تومان را ترخیص خواهند کرد.
🔹بابت این بلاتکلیفی هر ماه بیش از 50 میلیون تومان به شرکت «مرسکلاین» جریمه پرداخت میکردیم.
🔹شرکت هلندی که ماشینآلات را ارسال کرده بود، مدام فشار میآورد که اتمام موعد نصب نزدیک است و از آن به بعد مسوولیتی برای خود قائل نیست.
🔹هشت ماه تمام دوندگی کردیم تا در نهایت در ماه آذر گفتند برای ترخیص ماشینآلات باید از نو گشایش اعتبار کنیم و فرمها با اطلاعات جدید بهروز شود.
🔹وقتی برای گشایش اعتبار مراجعه کردیم، با مشکل جدید مواجه شدیم. گفتند، محل ارزی که دریافت کردید، صندوق توسعه ملی است و در فرمهای جدید باید عنوان شود چون سامانه با عنوان قدیمی جواب نمیدهد.
🔹 سه ماه دوندگی کردیم تا سرانجام در اسفند سال 1397 قبول کردند گزینه صندوق توسعه ملی را در فرمهایشان بگنجانند تا بتوانیم گشایش اعتبار کنیم.
🔹در اوایل سال 1398 موفق به گشایش اعتبار مجدد قانون جدید شدیم.
🔹اواخر سال 1397 و اوایل سال 1398 به خاطر مشکلات زیادی که گریبان ما را گرفت، عملاً کار متوقف شد. پشیمان شده بودیم اما کاری از دستمان بر نمیآمد.
🔹بعد از گشایش اعتبار و آماده شدن برای ترخیص، اعلام کردند که چهار کانتینر از 22 کانتینر موجود مربوط به دستگاههای «لیفتراک» است و با توجه به اینکه در داخل، کالای مشابه آن ساخته میشود، اجازه ترخیص نمیدهیم.
🔹ما همچنان ماهی 50 میلیون تومان به شرکت مرسکلاین جریمه پرداخت میکردیم و این شرکت هم فشار میآورد که به خاطر تحریمها نمیتواند در آبهای ایران بماند و باید هرچه زودتر، بار خود را خالی کنید.
🔹به خاطر تحریمها مسیرهای نقل و انتقال پول هم کاملا بسته شد.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpourادامه در پست بعدی