🔸استاد خطیبی، مازندرانی و اهل شهرستان نور بودند. ایشان یکی از چهار دانشجوی نخستین دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران (به همراه زندهیادان دکتر معین و دکتر خانلری و دکتر صفا) بودند. وقتی زندهیاد استاد ملکالشعرا بهار در اردیبهشت ۱۳۳۰ به رحمت خدا رفت کرسی درس سبکشناسی دانشگاه تهران به ایشان واگذار شد. استاد خطیبی و همنسلانشان عاشق ایران و فرهنگ پربارش بودند؛ عاشقانه به فرهنگ ایران خدمت کردند و هیچ وقت فراموش نمیشوند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد. چند سطر زیر را پیشتر به یاد ایشان نوشتم:
دانشیمردی مِهی مازندری
اختری رخشنده در دانشوری
ژرفدریایی کران در بیکران
کی توان فهمید بیپهنا نِشان؟!
مهر ایران در دلش بنشسته بود
کاین چُنین آتشفشانگون میسرود:
"ای زبان پارسی افسونگری
هرچه گویم از تو، زان افزونتری ..." (۱)
روزگاری بود در دانشکده
کانِ دانش بود و هم رامشکده
خانلری، دکتر معین، دکتر صفا
دوستان بودند و خُلّانِالوَفا
پنج گنجوری که کُرسی داشتند
مهرِ میهن را به جانها کاشتند:
نامداری، پیرِ دستوری؛ "قریب"
هم "بهار" آزادهای دانا نجیب
با "فروزانفر"، "جلالالدین سنا"
"یاسِمی" فرزانهای بیادعا
چون بهار آن مردِ والا درگذشت
از تو بشنیدند زان پس سرگذشت
"چونکه گل رفت و گلستان شد خراب"
بوی گل را از که جُستند از گلاب
ای خطیبی جلوه داری همچُنان
رونقت باشد ابد تا جاودان
۱- از منظومه "ای زبان پارسی" زندهیاد استاد خطیبی است.
🔸با احترام
علیاکبر قاسمی گلافشانی
🆔 @mazand_kheradsarayeferdowsi