📝📝📝حقوق بشر بهمثابه مشروعیت سیاسی
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت
#مشق_نو📌مقالهی پیش رو چه میگوید؟
🖊این مقاله، مسائل زیر را تحلیل و بررسی میکند: معیار مشروعیت یک نظام سیاسی چیست؟ یک نظام سیاسی چه شرایطی را باید برآورده کند تا شهرونداناش از نظر اخلاقی موظف به اطاعت از قوانین آن باشند؟ و در چه شرایط این تکلیف از آنها ساقط میشود؟ اگر قانون میخواهد تکلیفآور باشد، باید چگونه باشد؟ یا شرط اطاعت الزامی از قانون چیست؟
🖊به بیان دیگر، برای اینکه یک نظام سیاسی- حقوقی قابل قبول باشد، باید چه محتوا و مفادی داشته باشد؟ یا کدام حقوق یا منافع اعضای جامعه را باید تأمین کند؟ چرا باور صادقانه حاکمان در تأمین و تضمین این حقوق و منافع اهمیت بنیادی دارد؟ و چگونه میتوان دریافت که حاکمان صادقانه به تأمین این حقوق و منافع باور دارند؟
🖊اگر یک نظام حقوقی بهحدی منحط شده باشد که حتی حداقل امنیت را برای پیشبرد منافع عمومی امکانپذیر نمیسازد، آیا شهروندان الزامی به اطاعت از قوانین آن نظام خواهند داشت؟ در چه شرایطی عنوان قانونی بودن و مشروعیت از دولت سلب میشود و مبارزه و مقاومت در برابر آن قابل دفاع میگردد؟
🖊جان رالز در کتاب «قانون ملل» استدلال میکند که مشروعیت سیاسی دولت در گرو این است که بتواند نشان دهد که بهنحو معقول و عادلانهای حق تحمیل قوانین و تصمیمات سیاسی خود به شهرونداناش را دارد تا انتظار داشته باشد که شهروندان به تکالیف مدنی خود، یعنی اطاعت از قوانین و سیاستها متعهد باشند.
🖊شرط بهسامان بودن یک جامعه این است که نهادهای اساسی آن شرایطی را برآورده کنند تا افراد از نظر اخلاقی موظف به اطاعت از قوانین آن باشند. اما اگر ساختار حقوقی و سیاسی جامعه تأمینکننده این شرایط نباشد، این تکلیف از افراد ساقط میشود. از این رو، نظام سیاسی و حقوقی یک جامعه، باید قابل قبول/کارآمد (viable) باشد و برای اینکه یک نظام حقوقی قابل قبول باشد، باید «مفاد و محتوای خاصی داشته باشد.» رالز این مفاد و محتوای خاص را در چارچوب تفسیر خاصی که از حقوق بشر ارائه میدهد، بیان میکند.
🖊از دیدگاه رالز، مفاد حقوق بشر، ملاک و معیار مشروعیت (یا منزلت اخلاقی) یک نظام سیاسی را ارائه میدهد. او میگوید که الزامات تکلیف سیاسی (political obligation) محدودتر از الزامات «عدالت بهمثابه انصاف» است. به بیان دیگر، معیار مشروعیت محدودتر از معیار عدالت دموکراتیک است.
🖊رالز تفسیر متفاوتی از حقوق بشر ارائه کرده است که «حقوق بشر بمعنیالاخص» مینامد و مواد ۳ تا ۱۸ در بیانیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) را دربرمیگیرد. او پارهای از حقوقی را که در این بیانیه پیشنهاد شده است، متناسب با داعیه جهانشمولی آن نمیداند.
🖊حقوق بشر عبارتاند از پیششرطهای حداقلی، اما ضروری برای همکاری اجتماعی مبتنی بر احترام متقابل بین اعضای یک جامعه. انکار این حقوق، برابر است با تأیید یک جامعه مبتنی بر زور و بردهداری؛ یعنی جامعهای که در آن بهجای تعاون و همکاری اجتماعی، اجبار، تحکم و قدرت محض فرمان میراند.
🖊از دیدگاه رالز، تأمین حقوق بشر یک معیار ضروری- اما نه کافی- برای بهسامانی یک نظام سیاسی- اجتماعی است. این نکته بدین معنی است که لااقل دو شرط دیگر لازم است تا یک نظام، بهسامان خوانده شود. این شروط عبارتاند از اینکه نخست، ارتباط حکومت و مردم و همکاری سیاسی مردم با یکدیگر باید بر پایه تکالیف متقابلی که عدالت مبتنی بر منافع عمومی ایجاب میکند باشد، و دوم، اینکه تمام اعضای جامعه باید از نقش معناداری در مشارکت و تصمیمگیری سیاسی برخوردار باشند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6029#حسین_هوشمند #جان_رالز #عدالت #حقوق_بشر🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.center/mashghenowofficial