ما توقع زیادی نداشتیم تنها دلمان می خواست جواب خوبی ها خوبی باشد ما تنها دلمان می خواست بشود محبت کرد و زخم نخورد بشود باور کرد و ناامید نشد ما توقع زیادی نداشتیم اما طور دیگری هم نتوانستیم باشیم تنها به مرور آموختیم فاصله بگیریم دور شویم و خود را بسپاریم به خدایی که از دلمان باخبر است
صدایت که میکنم بگو جانم.... بگو که دوباره دستم روی تنت بلغزد.... دوباره چنگ زدن در موهایت.... دوباره نگاه کردن و بوسه زدن به عمق چشمهایت...... امان از طوووو تمامی ندارد این دوست داشتنت......