Mahtabpoems

#استاد_شاهد
Канал
Искусство и дизайн
Персидский
Логотип телеграм канала Mahtabpoems
@mahtabpmsПродвигать
150
подписчиков
4,53 тыс.
фото
2,8 тыс.
видео
591
ссылка
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦋🦋🦋🦋

از دل سفر کردی چرا ای ماه تابان دلم
باز آ که خون گردیده است هرلحظه چشمان دلم


بغض در نگاهم را ببین از هجر تو غمگین شده
تا کهکشان ها میرود آه پریشان دلم


عکس رخت در سینه ام ای یوسف کنعان من
   دامن زکف من داده ام بشنو تو افغان دلم


نا آشنا گردیده ای ان برق چشمان تو کو
روشن نما با دیده ات خانهُ ویران دلم


گفتم بیا در خلوتم بی تو ندارم من قرار
جانا بیا تو در برم ای ماه کنعان دلم


🦋🦋🦋🦋🦋

#استاد_شاهد
🦋🦋🦋🦋🦋🦋

مستی عاشق زجایی دیگر است

جذبه اش از کهربایی دیگر است

مطرب او عشق و بزمش کوی یار

ساز او تنبور و نایی دیگر است

کفر او عین یقین است و یقین

در مرام او خدایی دیگر است

هرکه را دل در هوایی پر زند

جان عاشق را هوایی دیگر است

بانگ مرغان دلنشین باشد ولی

مرغ عاشق را نوایی دیگر است

مهربانی برتر از گوهر. ولی

مهرعاشق را بهایی دیگر است

دفتر عشاق نامی بسته شد

شعر شیرین ماجرایی دیگر است

شعر (شاهد) بعد شعر شهریار

قصًهُ حالا چرایی دیگر است

*نادر*
#استاد_شاهد

🦋🦋🦋🦋🦋
#مهتاب
🦋🦋🦋🦋🦋🦋


فرهاد در بیستون

تا به کی سختی کشی ای کوهکن در نیستون

میکِشد شیرین ترا آخر بقربانگاه خون

سنگ خارا میشود چون موم نزد تیشه ات

مزد عشقت میدهند آخر به نیرنگ و فسون

آن دل بی کینه ات در کوی کی گیرد قرار

یاد شیرین میکند هردم به غمهایت فرون

تیشه بر جان میزنی اما وفای یار کو

جای شیر جاری شودترسم زجانت جوی خون

تیشه شیرین میزنی با یاد شیرینت ولی

بی قراریهای تیشه سر کشد روز جنون

مجلس شیرین شبی بی یاد خسرو سرنشد

شام کوهکن میشود چون موی شیرین قیرگون

ذرّه ذرّه آب کردی شمع جان خویش را

تا قیامت میدهد آن تیشهُ تو بوی خون

داد مردی داده ای در بیستون اما چه حیف

سفله پرور باشد این گردون سپهر نیلگون

(شاهد)از اهل هنر نام بزرگان شد بلند

ورنه هرکوهی نشد بی نام کوهکن بیستون


#شعر از استاد *نادر*
#استاد (شاهد)

بیستون را عشق کند شیرین یک بهانه شد

تیشه بشکست بیستون فرهادهم افسانه شد

🦋🦋🦋🦋🦋
#مهتاب
🦋🦋🦋🦋🦋

از گلاب دیده ام دامان دریا میکنم

همچو مجنون عاقبت منزل به صحرا میکنم

چون ندارم دسترس بر طرهُ طرار او

غنچهُ گل را بجایش من چلیپا میکنم

گر نوازی جان من با آن خمار می پرست

کاسهُ چشمم برایت جام مینا میکنم

صبر شوقم بشکند از وعده های دلفریب

من که هرشب تا سحربااشک نجوا میکنم

عقد شبنم بسته ام با غنچهُ لبهای او

جام می زان لعل شکر خا تمنا میکنم

تا که شد زندانی دل یوسف کنعان ما

شکوه های بی نهایت از زلیخا میکنم

درد (شاهد) را نباشد چاره ای جز گلبنی

درد خود را با گل مریم مداوا میکنم



#استاد( شاهد)
*نادر*

🦋🦋🦋🦋🦋
#مهتاب