ما آن راه سوم هستیم

#کمال_اطهاری
Канал
Персидский
Логотип телеграм канала ما آن راه سوم هستیم
@maanrahesevomhastimПродвигать
407
подписчиков
1,02 тыс.
фото
732
видео
2,01 тыс.
ссылок
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴سخنرانی

#کمال_اطهاری
از فئودالیسم تا نوفئودالیسم: تحولات شکل‌بندی اقتصادی و اجتماعی ایران
جلسه دوم: تحلیل تحولات عینی و ذهنی وقوع انقلاب مشروطه به مثابه انقلاب غیرعامل بورژوایی در شکل‌بندی فئودالی

#حسین_رفیعی
تحلیل "اقتصاد سیاسی- تاریخ سیاسی" ۲۰۰ سال اخیر ایران (۱۲۰۰-۱۴۰۰)
جلسه دوم: جنگ‌های ایران و روس؛ عباس‌میرزا و روحانیت، جنبش تنباکو

🗓 شنبه ٣١ اردیبهشت، ۲۱ می

قسمت ۲ از ٢
پرسش و پاسخ
۷۹ دقیقه

#اقتصادی

ما آن راه سوم هستیم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴سخنرانی

#کمال_اطهاری
از فئودالیسم تا نوفئودالیسم: تحولات شکل‌بندی اقتصادی و اجتماعی ایران
جلسه دوم: تحلیل تحولات عینی و ذهنی وقوع انقلاب مشروطه به مثابه انقلاب غیرعامل بورژوایی در شکل‌بندی فئودالی

#حسین_رفیعی
تحلیل "اقتصاد سیاسی- تاریخ سیاسی" ۲۰۰ سال اخیر ایران (۱۲۰۰-۱۴۰۰)
جلسه دوم: جنگ‌های ایران و روس؛ عباس‌میرزا و روحانیت، جنبش تنباکو

🗓 شنبه ٣١ اردیبهشت، ۲۱ می

قسمت ١ از ٢
١٠۵ دقیقه

#اقتصادی

ما آن راه سوم هستیم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴سخنرانی

#حسین_رفیعی
تحلیل "اقتصاد سیاسی- تاریخ سیاسی" ۲۰۰ سال اخیر ایران (۱۲۰۰-۱۴۰۰)
جلسه اول: مقدمه و ضرورت تحلیل تاریخ

#کمال_اطهاری:
از فئودالیسم تا نوفئودالیسم: تحولات شکل‌بندی اقتصادی و اجتماعی ایران
جلسه اول: مقدمه و روش‌شناسی تحلیل اقتصاد سیاسی

🗓 شنبه ٢۴ اردیبهشت، ۱۴ می

قسمت دوم
پرسش و پاسخ
٩۴ دقیقه

#اقتصادی

ما آن راه سوم هستیم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴سخنرانی

#حسین_رفیعی
تحلیل "اقتصاد سیاسی- تاریخ سیاسی" ۲۰۰ سال اخیر ایران (۱۲۰۰-۱۴۰۰)
جلسه اول: مقدمه و ضرورت تحلیل تاریخ

#کمال_اطهاری:
از فئودالیسم تا نوفئودالیسم: تحولات شکل‌بندی اقتصادی و اجتماعی ایران
جلسه اول: مقدمه و روش‌شناسی تحلیل اقتصاد سیاسی

#اقتصادی

ما آن راه سوم هستیم
⭕️ درباره مفهوم هژمونی

گفتگو با کمال اطهاری

فصلنامه کتاب امروز، زمستان ۱۴۰۰


▫️لنین می‌گوید که ممکن است رهبری انقلاب در دست ما نباشد و بورژوازی هژمونی به‌دست آورد، اما باز باید با حفظ اصول در تحولات مشارکت کرد. هژمونیک شدن یعنی سلطه به‌دست آوردن اما هژمونی به‌معنای سلطه صرف نیست. در واقع نزد لنین هژمونی چیزی میان رهبری و راهبری است. 

▪️ گرامشی در انتقاد از عملکرد حزب کمونیست می‌گوید ما جنگ مانوری را در اولویت قرار دادیم و از طبقات دیگر حرف نزدیم؛ در حالی که فاشیست‌ها به طبقات دیگر توجه داشتند و برای آنها برنامه داشتند و بنابراین پیروز شدند. اینجا است که می‌گوید شهریار جدید -در برابر شهریار سنتی ماکیاولی- وظیفه دارد اراده جمعی ملی-مردمی را به‌سوی تمدن والا جهت دهد.

▫️واژه بلوک تاریخی را باید ابتدا در سطح ساختاری فهمید. در سطح ساختاری، هر جامعه در هر مقطع تاریخی شکلی غالب از یک شیوه تولید دارد، اما این شیوه تولید در هر جامعه‌ای با شکل‌بندی‌های خاص اقتصادی-اجتماعی عینیت یافته است. این شکل‌بندی‌های اقتصادی-اجتماعی تابعی از سابقه تاریخی و خصائل جغرافیایی است.

▪️به واژگان گرامشی بازتاب این شکل‌بندی‌های تاریخی، بلوک‌های تاریخی ساختاری متشکل از نیروهای اجتماعی متعدد هستند و هر نیروی اجتماعی که بتواند سایر نیروها را در جهت دستور کار خود متقاعد کند، هژمونی به‌دست می‌آورد و با تشکیل یک بلوک تاریخی سیاسی می‌تواند قدرت را به‌دست بگیرد.

▫️فرایند کسب هژمونی شامل تولید برنامه جایگزین وضع موجود، برمبنای فهم شرایط تاریخی و اجتماعی یک جامعه و تلاش برای قانع کردن نیروهای اجتماعی و سیاسی برای ورود به بلوک تاریخی تازه است که در نهایت منجر به هژمونی یک نیروی سیاسی می‌شود.

▪️گرامشی متوجه بود که در زمانه‌ای زندگی می‌کند که بلوک‌های تاریخی دائم درحال تغییر بودند و بنابراین معتقد بود که هژمونی امری سیال است. به این ترتیب به‌لحاظ استراتژی سیاسی، جنگ مواضع یا سنگربه‌سنگر را توصیه می‌کند، چرا که معتقد است این میدان آن‌قدر پیچیده است که استراتژی جنگ مانوری یا رودررو شاید منجر به تسخیر مواضعی شود که اصلاً اهمیت نداشته باشند. به‌نظرم این مهم‌ترین بینشی است که گرامشی برای جامعه مدرن به ما می‌دهد.

▫️بخشی از نظرات گرامشی اکنون در بحث‌های متفکران اقتصاد توسعه و به‌خصوص نهادگرایان ادامه یافته است. نمی‌دانم آنها مستقیماً از گرامشی تأثیر گرفته‌اند یا نه اما فکر می‌کنم اتفاقاً آنها نظریات گرامشی را در سطحی پراتیک مطرح کرده‌اند. آنها روی نهادها تأکید می‌کنند و این بحث را مطرح می‌کنند که اگر قرار است شکل تولید ‌یا شکل‌بندی‌های اجتماعی تغییر کنند چه نهادهایی باید تغییر کند و چگونه تغییر کند.

▪️ما در تعریف هژمونی مشکل داریم. اولین مشکل این است که هژمونی را فقط در رهبری و منافع طبقه کارگر جست‌وجو می‌کنیم. دومین مشکل این است که هگلی و انتزاعی-فلسفی فکر می‌کنیم. به‌طور مثال مشکل را در نئولیبرالسیم به‌مثابه روحی تاریخی می‌بینیم. در حالی که این شیوه تولید سرمایه‌دارانه است که انتزاعی از شکل‌بندی‌های پویای اقتصادی و اجتماعی یا شیوه‌هایی از انتظام (mode of regulation) است نه معکوس.

▫️در زمان انقلاب هدف همه گروه‌های چپ همین بود که سرمایه‌داری را نابود کنند. نه تحلیلی از وضع موجود داشتند، و نه برنامه‌ای برای گروه‌های اجتماعی. گروه‌های چریکی فقط می‌خواستند موتور بزرگ را به حرکت درآورند و حزب توده هم به دنبال راه رشد غیرسرمایه‌داری با لوکوموتیو اردوگاه سوسیالیسم بود. مشکل تقریباً همه گروه‌های چپ این بود که تکلیفشان را با انقلاب دموکراتیک مشخص نکردند. حالا هم با طرح نئولیبرالیسم، پوپولیسم چپ، روح سرمایه‌داری و غیره از این تحلیل مشخص طفره می‌روند.

▪️ما همچنان وارد بررسی و تحلیل شکل‌بندی اقتصادی و اجتماعی جامعه نمی‌شویم تا بتوانیم بلوک ساختاری تاریخی را تشخیص دهیم و برنامه‌ای برای تحول ضروری اقتصادی و اجتماعی آن تدوین کنیم تا بتوانیم بلوک سیاسی تحقق این تحول را در جنگ مواضع شکل دهیم تا اگر هژمونی در حد سلطه‌ به‌دست نیاوردیم حداقل جامعه چون اکنون عقب‌گرد نکند و درنمی‌یابیم که هر حرکت رو به جلو بر اساس ضرورت تاریخی پیروزی در جنگ مواضعی است برای جهت دادن اراده جمعی ملی-مردمی به سوی تمدن والا، و کم کردن درد زایمان دوران نوین و کوتاه کردن دوران آن.

متن کامل

برگرفته از کانال تلگرام البرز | کمال اطهاری

#گفتگو
#دیدگاه
#کمال_اطهاری
#گرامشی

ما آن راه سوم هستیم
⭕️ طبقه‌ی کارگر در جهان نو: گذار از نفی به اثبات

✍️کمال اطهاری
 

تئوری خاکستری است، سبز درخت جاودان زندگی است.
(گوته)


همان‌طور که کسانی چون «پیکتی» نشان داده‌اند، در نیم‌قرن گذشته بهره‌مندی کارگران یا اکثریت مزدبگیران در جهان از ثروتی که تولید کرده‌اند کمتر گشته، و نیز پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهند که در همین دوره شکاف بین کشورهای غنی با فقیر از ۱۰ برابر به ۱۰۰ برابر افزایش یافته است. به‌علاوه گرمایش زمین در نتیجه‌ی صنعتی‌شدن (در اساس سرمایه‌دارانه، و نیز سوسیالیستی) مزید بر علت و باعث امواج مهاجرت فرودست‌شدگان از کشورهای «جنوب» به «شمال» گشته است. در این میان سربرآوردن اقتصادهای نوظهور مانند چین، کره‌جنوبی و هند، تهدیدی بزرگ برای طبقه‌ی کارگر در کشورهای مرکزی شده است. افول اقتصادی اروپا در مقابل کالاهای وارداتی ارزان و با کیفیت چین، سوسیال‌دموکراسی را در کشورهای آن به‌خطر انداخته است. درنتیجه طبقه‌ی کارگر در اقتصادهای نوظهور از جهانی‌شدن اقتصاد استقبال، و در کشورهای مرکزی مخالفت می‌کنند؛ به‌علاوه اقتصاد پساصنعتی یا اقتصاد دانش موجب بیکاری شدید نیروی صنعتی و کم‌مهارت می‌گردد. این خطری است که کشور مرکزی و پیرامونی نمی‌شناسد.

در این شرایط، جایگاه سیاسی «چپ» و حتی راست میانه در کشورهای جهان و به‌خصوص در دموکراسی‌های لیبرال، مگر به‌استثناء، رو به افول بوده و در عوض راست افراطی سربرداشته که حداقل در ظاهر مخالف جهانی‌شدن است. مخالفت با جهانی‌شدن اقتصاد که زمانی با شعار جهانی‌شدن اجتماعی چپ سردمدار آن بود، اکنون با ازدیاد کارکنان موقت (پریکاریا precariat) به‌مثابه یک شبهِ‌ طبقه، به شعار پوپولیستی جذابی برای راست افراطی حتی برای کشور راهبر آن یعنی ایالات متحده تبدیل گشته، و دموکراسی لیبرال را تهدید می‌کند. این وضعیت بحرانی پس از بحران جهانی ۲۰۰۸ رخ داده که نشانه‌ی ناکارآمدی ساختاری شیوه‌ی انتظام نولیبرال برای ورود به دوران جدید یا اقتصاد دانش است، اما نه در درون سرمایه‌داری توافقی درباره‌ی شیوه‌ی انتظامی جدید صورت گرفته است، و نه چپ توانسته (خلاف نفوذش در گذشته برای تشکیل دولت رفاه) با پشتیبانی طبقه‌ی کارگر در تعریف یک شیوه‌ی انتظام جدید مشارکتی بیابد. در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چپ و طبقه‌ی کارگر در کشورهای مرکزی سرمایه‌داری و نیز در کشورهای پیرامونی چون ایران چه باید بکنند؟ آیا باید به نفی نولیبرالیسم اکتفا، و همراه آن جهانی‌شدن و اقتصاد دانش را نیز نفی کنند، و به شعارهای نوستالوژیک گذشته (مانند تکرار شعار دولت رفاه توسط دیوید هاروی) بازگردند؟

باید تاکید نمود که نه از جهانی‌شدن گریزی است، و نه از اقتصاد دانش گزیری؛ جهان خارج از اراده‌ی ما در مسیری تکاملی از لحاظ رشد نیروهای مولده پیش می‌رود که به قول مارکس نه از آن می‌توان جهش کرد و نه با فرمان آن را زایل ساخت. اکتفا به مقابله‌ی منفی با این دو، همانند انداختن میله‌ی آهنی در ماشین بخار برای نجات صنایع کاربر از ورشکستگی و جلوگیری از بیکاری کارگران، بی‌فایده و ارتجاعی است. چپ باید درخت سبز زندگی را دریابد و تدوین یک الگو و برنامه‌ی ایجابی را برای توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در دستور کار قرار دهد تا بر هژمونی نولیبرال در جهان و هژمونی نوفئودال در ایران فائق آید.

🖇متن کامل

#یادداشت
#کمال_اطهاری
#طبقه_کارگر

ما آن راه سوم هستیم