Смотреть в Telegram
امروز که داشتم تو خیابون قدم میزدم، به این فکر می کردم که چقدر خسته‌ام. از اینکه اولویت آخر همه بودم و همیشه یه جایگزین داشتم، از اینکه هیچوقت هیچکس منو جدی نگرفت، از اینکه هیچوقت بهم دوست داشتن حقیقی ای نرسید و هرچی که بود فقط یه تظاهر تخمی از اطرافیان بود، از گریه‌های یواشکی تو‌ کنج اتاقم، به خودم میگفتم که یه موجود اضافی‌ام، میگفتم به درد هیچ چیزی نمی‌خورم، خودمو با قدم‌های نا امید تو کوچه‌های سرد سرزنش میکردم و نا امیدتر می‌شدم، اونقدر راه رفتم که کف پاهام بی حس شد و در آخر به این نتیجه رسیدم که گاهی اوقات همه ما ادما به نا امیدی میرسیم، و گاهی هزارتا بهونه واسه ناراحتی پیدا می‌کنیم، و این عیبی نداره، اینم جزوی از زندگیمونه.
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств