💞ڪاش مے شد نوشت
تمام حرف هایے را ڪه بغض شدند
ولے بر گونه جارے نشدند
ڪاش مے شد......
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
💞و آرامــش؛
حضور #خـــداست، وقتے در اوج نبودن ها نابودت نمیڪند...
"کسانی که واقعا تو را دوست دارند از اشتباهاتی که کرده ای یا تصاویر تاریکی که درباره خودت داری، دچار تزلزل نخواهند شد. آنها وقتی که احساس زشتی می کنی زیباییت را به خاطر می آورند، تمامیتت را وقتی شکسته می شوی، بی گناهیت را وقتی احساس گناه می کنی و هدفت را وقتی سرگردانی"
زخم هایت را پنهان کن و درباره آنها به کسی چیزی نگو درد و زخمهایت با حرف زدن خوب نمی شود که هیچ چیز نمی تواند این روح را درمان کند اگر خسته و دردمند باشد جز یاد خدا و آیههای قرآنش
اینکه در غمِ ترک کردنِ چیزی که با آن انس گرفتهای اما مورد رضایت خدا نیست روحت تکه تکه شود برایت بهتر است تا اینکه با خدا ملاقات کنی در حالیکه محبت و رضایت او بر آرزوهای نفست و خواستههایت تأثیری نگذاشته باشد
«آرام زندگى كن!» هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطافپذير نيست؛ با اين حال براى حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگرى ياراى مقابله با آب را ندارد! نرمى بر سختى غلبه مىكند و لطافت بر خشونت. همه اين را مىدانند، ولى كمتر كسى به آن عمل مىكند! انسان، نرم و لطيف زاده مىشود و به هنگام مرگ، خشك و سخت مىشود. گياهان هنگامى كه سر از خاک بيرون مىآورند، نرم و انعطافپذيرند و به هنگام مرگ، خشك و شكننده؛ پس هر كه سخت و خشك است، مرگش نزديك شده و هر كه نرم و انعطافپذير، سرشار از زندگى است. آرام زندگى كن! هرگز با طبيعت يا همنوعان خود ستيزه مكن و گزند را با مهربانى تلافى كن
. پنج تا از مهمترین نصیحتهای زندگی : 1. وقتی تنهایی، افکارت رو کنترل کن 2. وقتی تو جمع دوستهات هستی، زبونت رو کنترل کن 3. وقتی عصبانی هستی، خشمت رو کنترل کن 4. وقتی تو اجتماعی، رفتارت رو کنترل کن 5. وقتی تو دردسر افتادی، احساساتت رو کنترل کن
برای خودت ارزش قائل باش! سفرهی ارزش و اعتبار و احترامت پیش خودت که جمع شد، فاتحهی احترام و اعتبار را بخوان! آدمها همین که نگاهت کنند، احساسی که نسبت به خودت داری را میفهمند و بر همان اساس زاویهی نگاه و احترام و رفتارشان را تنظیم میکنند. همه چیز بستگی دارد به خودت، به اینکه چقدر خودت را دوست داری، چقدر از خودت رضایت داری و چقدر برای خودت در هر جایگاه و شرایطی، ارزش قائلی...
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...! این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم...
ما با خيال زندهايم، با همين دلخوشیهای ساده، با همين گريزهای کوچک خوشبختی. واقعيت، همان خط صاف و تکراری روزمره و هميشگیست، که راه برگشت ندارد. اما خيال، پرواز است. ما با خيال، زندگی را قابل تحمل ميکنيم .