📚🚨 #شکل_ارزش و مبارزهی طبقاتی
▫️ نقد نظریهی آتونومیستی ارزش
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی واکاوی انتقادی اندیشههای آنتونی نگری
🖌 نوشتهی:
الکس کیسیلوف و گیدو استاروستاترجمهی: سهراب نیکزاد
۵ سپتامبر ۲۰۲۱
💢اجماع ریکاردوییِ حاکم دربارهی نظریهی مارکسیستیِ ارزش در اوایل دههی 1970 رفتهرفته از میان رفت. با از میان رفتن این اجماع، جریانهای جدیدی در مواجهه با آن ارتودوکسی پیشین سربرآوردند و کوشیدند تا با قسمی بازبینیِ واکاوی موجود در سرمایه از شکل کالایی، پرده از بنیادهای ریکاردویی آن بردارند. این ارزیابی تازه از نظریهی ارزش مارکس سرانجام به طرد قدرتمند پارادایم «فناورانه» انجامید که تا دههی ۱۹۷۰ بر مارکسیسم ارتودوکس مسلط بود. تأکیدی احیاءشده بر ویژگی تاریخی شکلهای اجتماعی سرمایهداری (پیشازهمه خودِ شکل ارزش) بیشازپیش میان شمار فزایندهای از مؤلفان رواج مییافت. با این حال، بهرغم این زمینهی مشترک، واکنش به ارتودوکسی مارکسیستی ــ ریکاردوییِ پیشین از تنوع بسیار زیادی برخوردار بود و ظهور گسترهی وسیعی از دیدگاهها را دربارهی تعیّنهای ارزش بهمثابهی یک شکل اجتماعی در پی داشت.
💢چالش موجود دربارهی این رویکردها جایگزین این بود که چگونه هم از خوانش فناورانه از نظریهی ارزش مارکسیستی اجتناب کرد و هم از ناهمخوانیهای برآمده از موجود انگاشتن ارزش صرفاً در {سپهر} گردش. از این رو، اقسامِ جدیدی از رویکردها پا به عرصه نهادند که هر یک، به شیوهی خاص خود، کوشیدند تا پیوند میان ارزش و فرایند بیواسطهی تولید را از نو برقرار کنند، همزمان که ارزش را یک شکل اجتماعی ویژه در نظر بگیرند. ما در اینجا مایلیم بر آنچه «نظریهی ارزش بر مبنای مبارزهی طبقاتی» مینامیم تمرکز کنیم که برآمده از سنت اتونومیستی ــ مارکسیستی است. مشخصاً به این دلیل که این رویکرد یکی از معدود تلاشهای نظریست که اقتصاددانی از این سنت در بحثی تخصصی دربارهی نظریهی ارزش به عمل آورده است، ما نیز بحث خود را به شکلی انتقادی به سهمگذاری نظری دی انجلیس منحصر میکنیم.
💢استدلال مقالهی حاضر این است که کار انتزاعی را وجه وجودی مبارزهی طبقاتی در سرمایهداری انگاشتن، پرده بر سرشت ویژهی ارزش ــ و از همین رو سرمایه ــ بهمنزلهی شکل عینیتیافتهی وجودِ قسمی رابطهی اساساً غیرمستقیم اجتماعی میافکند. از این رو که سرشت ارزش را تجلی رابطهای مستقیم جا میزند، یعنی شکلی انضمامی از قسمی رابطهی سیاسی ــ قسمی رابطهی اجتماعی قدرت. چنین است که شکل ارزش ــ یک رابطهی اجتماعی غیرمستقیمِ مادیتیافته که خودجنبندگی آن در همان روابط اجتماعی مستقیم، شکل انضمامی به خود میگیرد ــ بهناگزیر وارونه به چشم میآید چنان وجه وجودیِ یک رابطهی اجتماعی مستقیم در میان سوژههای انتزاعاً آزاد. چنانکه خواهیم دید، این ویژگی یک دلالت سیاسی دیگر نیز دارد، اینکه آگاهی انقلابی طبقهی کارگر را حرکت رابطهی اجتماعیِ عام و بیگانهشدهی آن از جمله ارزشافزایی سرمایه تعیین نمیکند (و از همین رو نسبت به آن بیرونی قلمداد میشود). به بیان دیگر، این فهم از کار انتزاعی بهمثابهی شکل ویژهی کار در سرمایهداریْ آگاهی انقلابی پرولتاریا را خارج از خود هستی اجتماعی ویژهی آن میداند.
💢هستیشناختی کردن مبارزهی طبقاتیْ تعیّن اجتماعیِ بالفعل آن را نادیده میگیرد. سادهترین تعیّنِ تاریخاً ویژهی مبارزهی طبقاتی در شیوهی تولید سرمایهداری عبارتست از شکل ضروری خرید/فروش نیروی کار به ارزش خود بودن. از همین رو، این تعیّن همان شکل انضمامیای است که حرکت رابطهی اجتماعی عام و بیگانهشدهی جامعهی کنونی (یعنی ارزشافزایی سرمایه) در آن تحقق یافته است. در نتیجه، مبارزهی طبقاتی نه بهطور هستیشناختی که به لحاظ اجتماعی عنصر بنیادی سرمایهداری بهشمار میآید، از آنجا که سرمایهدار و کارگر، بهعنوان مالکان کالا (و نه تجسم منطقهایی متفاوت از لحاظ هستیشناختی)، تجسم انسانی تعیّنهای اجتماعیای هستند که واقعیتیابیشان همستیزانه است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2tk
#نقد_نگری #گیدو_استاروستا #الکس_کیسیلوف #سهراب_نیکزاد
#مبارزه_طبقاتی #نظریهی_ارزش #آتونومیسم@naghdhttps://t.center/kkfsf