🚩🔴🔥هر چهره در #کردستان و #بلوچستان ـ #مهسا و #خدانور ـ به #نشانه و #شمایل بدل میشود ⭐️ تجدید دیدار با وجدانهای بیدار
#تابستان سال ۵۸ تصویر تیرباران جوانان کُُ
رد در #فرودگاه_سنندج با چشمانی بسته و دستی شکسته یا خوابیده بر برانکارد در صفحهی اول روزنامهجات چاپ شد. عکسها در دنیا واکنشهای جدی برانگیخت، اما در ایران غیر از نیروهای سیاسی چپ، کمترین توجهی را به خود جلب نکرد. کشتههای آن عکس آدمهای عادی نبودند؛ آنکه دست شکستهاش بر گردنش آویخته،
#احسن_ناهید نام داشت - دانشجوی مهندسی دانشگاه پلیتکنیک – دیگری برادرش
#شهریار – دانشجوی پزشکی تهران - بود.
باید پرسید که رذیلت و جرمشان چه بود که مردم تهران و ایران مرگشان را به هیچ گرفتند؟ خواست «دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای
کردستان».
آنکه آنها را میکشت و آنکه بر کشتنشان چشم میبست، بیش از خودمختاری
کردستان، نگران «دموکراسی» بود. تودهی درسنخواندهی مذهبی - و متعصب شیعه که البته در نهان افراد و نهاد جمعیاش مدارا در قبال غیر فارس و ترک هم وجود نداشت - که همهی ایدههای
#مدرن_چپها و ملیها در انقلاب ۵۷ و البته دستاوردهای مشروطه و ملیشدن نفت را به هیچ میگرفت –
از جمله حکومت قانون، برابری و آزادی - تا عظمتطلبی شیعهگرایانهی
#خمینی از گور برخاسته را جایگزین عظمتطلبی باستانگرایانهی
#پهلوی کند. در مقابلِ
ایدئولوژی «اسلامگرا-مردسالار-مرگسالار» مذهبیون انقلاب ۵۷ البته که نه فقط
اقلیتهای قومی-مذهبی و چپ-ملی که اقلیت زنان مدرن بختی نداشتند. ماشین مرگ مردان مذهب شیعی یک دهه همهجا را شخم زد و ویرانی به بار آورد ـ که «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند» ولی
«نرفتند» - تا با شکست در برابر قدرتی خارجی
زهرمار سر کشید، و انتقام خفتاش را از زندانیان دستوپا بسته گرفت. گرچه
#ماشین_مرگ همچنان کار میکند، دیگر هراسانگیز نیست. از گلهی جهل مذهبی دههی ۶۰ که همچون آدمخواران آن را به خون خود تغذیه میکردند و سوخت میرساندند، اقلیتی فلاکتزده یا فاسد، نان بهنرخ روزخور یا پشیمان باقی مانده که دیگر حاضر نیست برای حمایت ظاهری از ماشین مرگ، لحظهای بعد از نماز جمعهی چند صد پیر منتظرالموت، به خیابان آمده و شعار بدهد، دریغ از جان ارزانیشان باد. اگر آدمخواران دیروز خالی از باور به وطن و حقوق انسان بودند،
خونخواران امروز مزدورانی خالی از هرگونه باور، حتی باور مذهبی، که بسیاریشان به ضرب و زور مخدر در خیابان سرپا میایستند. فقط با کلیدواژهی
«اغتشاشگر» و «تجزیهطلبی» دم میگیرند.
در مقابل، جوانان و مردان و زنان میانسالی به میدان مبارزه آمدهاند که در طی این سه ماه روح انقلابی درونشان رسوخ کرده است. سه ماه پیش در ماجرای
#سپیده_رشنو که تنها در یک روز مشخص، زنان بهصورت فردی با موی عریان به خیابان آمدند نشانی از هیچ مردی در ایران وجود نداشت که در دفاع از زنی مقابل گشت ارشاد ایستاده باشد. امروز اما مردانی در ایران ظهور کردهاند که نه فقط
حق تنانگی زنان بر بدنشان را به رسمیت میشناسند، که حاضرند در دفاع از زنانی که نمیشناسند، جان فدا کنند. چنین است که گشت ارشاد گورش را گم میکند. به همانسان دیگر نمیتوان زن، مرد و کودک کرد و بلوچ را بینام و نشان جلوه داد و آسان گلولهباران کرد. هر نام و هر چهره در
کردستان و بلوچستان ـ مهسا و خدانور ـ به نشانه و شمایل بدل میشود و ماشین مرگ است که باید بابت آن جان پاسخ بدهد، نه قربانیان و ستمدیدگان به اتهامات نخنما که پذیرای کسی نخواهد بود.
آگاهی جامعه بیدار شده است.انسان کُرد اما همان کرد پیش از انقلاب و پس از آن است که رنج تبعیض را همچنان تحمل میکرد، فقط صدایش رسا شده و آن دیروزی نیست، دیگر کسی از او نمیپرسد که چرا میجنگد، بلکه میپرسند چگونه باید جنگید. دیگر آن کولبر هدف گلولهای در کوهستانی نیست، زیرا برفهای زمستان آب شده و دیگر چیزی از کسی پنهان نیست.
کرد میداند که نیازی به پیشمرگ حرفهای ندارد، زیرا اکنون هر کودک کرد، هر زن کرد، هر نام کردی بدل به نمادی و شمایلی از مقاومت و پیشمرگی شده. خوب میداند که اکنون
در تهران و دیگر شهرها مردم نگران روزی هستند که اعتراض در #خیابانهای شهرهای کردستان متوقف شود. میداند که مردم مردد از اقدام بعدی
#کردها هستند که انگار
چریک و انقلابی به دنیا میآیند تا نام «#کومار» (به معنی جمهوری) و «#کاروان_شهید» روی
شان گذاشته شود یا دخترانی که «نمیمیرند»، نامشان به فارسی و کُردی «#رمز میشود»، #قیامش_ژینا نام میگیرد.
#انقلاب_مهسا
لینک:
https://t.me/kkfsf/27585
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf