🚨📕جان کلام تحلیل #هگل این است که جامعهی لیبرال ضرورتا به پیدایش یک دولت اقتدارگرا میانجامد.
مقالهی هگل دربارهی قانون طبیعی که شاید کمی پس از طرح دستگاه اخلاق نوشته شده بود این انتقاد را به زمینهی اقتصاد سیاسی نیز میکشاند. هگل دستگاه سنتی اقتصاد سیاسی را میآزماید و در مییابد که این دستگاه در واقع یک صورتبندی توجیهی از اصولی است که بر دستگاه اجتماعی موجود حاکمند. او میگوید که خصلت این دستگاه ضرورتا مخرب است، چرا که سرشت راستین ساختار اقتصادی آن از برقراری یک مصلحت همگانی حقیقی جلوگیری میکند. هگل به آیین قانون طبیعی میتازد، چرا که میگوید، این آیین گرایشهای خطرناکی را تایید میکند که هدف آنها این است که دولت را تابع مصالح تعارضآمیز یک جامعهی فردگرا سازند. برای مثال نظریهی قرارداد اجتماعی این نکته را ندیده میگیرد که مصلحت همگانی نمیتواند از ارادهی افراد متنازع و رقیب برخیزد ... از جمله کارکردهای توجیهی قانون طبیعی این است که بیشتر کیفیتهایی که وجود انسان را در جامعهی جدید مشخص میسازند نادیده بگیرد.
هگل در همان نخستین طرح فلسفهی اجتماعیاش مفهوم مسلط بر سراسر دستگاه فلسفی خود را آشکار ساخت. سامان اجتماعی موجود که مبتنی بر نظام کار کمی و مجرد و بر پایهی یکپارچگی نیازها از طریق مبادلهی کالاها استوار است نمیتواند اجتماع معقولی را اعلام و برقرار کند. سامان موجود اساسا بر محور بیسامانی و نامعقولی میگردد و مکانیسمهای اقتصادی کور بر آن حاکماند. این همان سامانی از تعارضهای مکرر است که در آن پیشرفت چیزی جز اتحاد موقتی اضداد نیست. درخواست یک دولت مستقل و نیرومند از سوی هگل از بصیرت او به تضادهای آشتی ناپذیر جامعهی جدید سرچشمه میگیرد. هگل نخستین کسی بود که به این بصیرت دست یافت.
او به این دلیل یک دولت نیرومند [آنتیتز سرمایهداری] را تایید کرده بود که یک چنین دولتی برای ساختار تعارضآمیز جامعهی فردگرا مکملی ضروری بهشمار میآمد.🖌 #هربرت_مارکوزه
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf