🚩🚨 تمام ابهت و اتوریتهی رژیم اسرائیل
🖌#ن_بریناسرائیل تنها کشوری است که تاکنون هیچ کنشی را بدون واکنشی سخت رها نکرده است. این یگانه ابهت رژیم اسرائیل در برابر هرگونه تهدیدی است که تاکنون از خود برجای نهاده است. بنابراین، هیچ اهمیتی ندارد که این رژیم در حملهی موشکی رژیم ایران دچار چه خساراتی شده باشد، مسئله در آسیبدیدگی این ابهتی است که برای اسرائیل نقطهی عطف تاریخی میتواند باشد، اگرچه نتایج پسینی آن غیرقابل پیشبینی خواهد بود.
اکنون درگیری اهریمنان جنگ در گذشتهی نه چندان دور که محال بهنظر میرسید، از قوه به فعل درآمده و در برابر دروازههای هر دو کشور به مصاف رسیدهاند.
اگر از رجزخوانیهای سبکسرانهی چند روز اخیر رژیم ایران در پاسخگویی به رژیم اسرائیل بگذریم، به جرات میتوان موشکپرانی و شلیک ۲۳۱ بمب صوتی بیحاصل که طبق اعلام منابع خبری تلفات بسیار جزئی در برداشته، اما کل سیستم دفاعی جمهوری اسلامی را هم زیر سوال برد که آسمان ایران با این ابزار جنگی نیمهی قرن بیستمی و بیخاصیت از همیشه ناامنتر بوده و ایران هیچ سامانهی قدرتمند موشکی ندارد.
اگر در ساعات آینده با ضربات تلافیجویانهی اسرائیل مواجه شود، ضربات سختی خواهد خورد که هزینه آن را مردم ایران پرداخت خواهند کرد. حالا مبرهن است که اسرائیل دیگر از رویارویی مستقیم با ایران هیچ ابائی ندارد و با آن حملهی بمب صوتی رژیم ایران، توانست، تمامی کشورهای قدرتمند نظامی جهان را در پشت سر خویش به صف کرده و اگر شرایط سیاسی داخلی جنگ بطلبد، نه تنها در استفاده از آنها، بلکه از کشورهای منطقه نیز بهعنوان اهرم نیرومند سیاسی/نظامی بهره ببرد.
در شرایط کنونی بهواقع، رژیم نه توان مقابله، نه روحیهی مقابله و بدتر از آن ظرفیتهای ناکاربلدی نظامی و سیستم اطلاعاتی شکننده با ترورهای پیدرپی چندسال اخیر بهوضوح عیانتر شده است.
این درست در شرایطی است که، به یکباره
سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاحطلب، بدون هیچگونه ملاحظهای که در آن تردیدی وجود داشته باشد، به صراحت با اشاره به حملهی جاسلامی میگوید؛
«که اگر اسرائیل یا آمریکا به این حمله پاسخ دهند؛ ایران آمادهی آزمایش اولین سلاح هستهای خود است!» تمام زمینههای حملهی احتمالی به سايتهای هستهای، زیرساختها، پلها و منابع کار و تولید فرسودهی ایران را ترغیب و توجیه میکند.
هماکنون، الگوی "سرخوردگی از بیرون" و "انتقام از درون" بهقدری تکرار شده است که دیگر نیاز به تحلیل پيچيده هم ندارد. اما، ملیگرایی که تهاجم خارجی را به بهانهی استبداد داخلی توجیه کند، و ملیگرایی که استبداد داخلی را به بهانهی تهاجم خارجی توجیه نماید، هر دو فیک هستند.
هر دو ضدانقلاب روی یک سکه در برابر انقلابی راستین هستند. به هر حال رژیم جاسلامی حکومت تمامیتخواه و مستبدی است که همواره نشان داده؛ وقتی در برابر نیروی بیرونی تهدید و ضربه میخورد، اقتدارگرائی از دسترفته را در برابر مطالبات و رنجهای کارگران و مردم فلاکتزدهی خودش اثبات میکند.
اما چیزی که بیش از همه بهطور پنهانی در نظرها و دیدگان جامعه فعلیت دارد، فعلوانفعالات رژیم ایران زیر سایهی بحرانی یک اتفاق بزرگتر یعنی
پروژهی تعیین جانشینی رهبری آینده انجام میشود.
در فقدان آلترناتیو انقلابی و در برابر دیگر آلترناتیوهای سرمایه، آلترناتیوهای درونی یکی بعد از دیگری برای جایگزینی تنها آلترناتیو مورد نظر دود میشوند و به هوا میروند.
جناحباند بیت رهبری، با طرح پیش راندن رئیسی و سپس سیاهنمایی او بهخاطر تشدیدکنندهی بحران اقتصادی، وی را همچون بازی با دیگر مهرههای پیشین بسوزانند تا مهرهی خویش را تحمیل کنند.
بهاینترتیب،
بایستی جنگ با اسرائیل را نیز در دیالکتیک همین سیاست تحلیل کرد. برای خواندن بازی حکومت در خاورمیانه باز هم باید ابتدا ببینیم بازی حکومت برای رهبر آینده چیست و از این طریق اقدامتش را نیتخوانی کنیم.
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf