💵🔻سرمایه: رابطهای اجتماعی؟
پالایش گفتمان
نقد – یادداشت چهارم
🚩🖌 کمال خسروی
۲۳ ژوئن ۲۰۱۹
🔸 سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان
نقد» دعوتی است به گفتگو و همفکری در راستا و بهسوی دو هدف: الف- تنقیح و روشناییبخشیدن به مفاهیم و مقولات و تعاریف سپهر
نقد اقتصاد سیاسی، تعیین مرزها و جغرافیای آنها، مبارزه با اغتشاش مفهومی، با شعبدهبازیهای کلامی، با عامیانهسازیِ آنها و، بنابراین، تنگکردنِ میدان بر کسانیکه حوزهی جولان و میدانداریشان مهآلودگیِ فضای
نقد اقتصاد سیاسی و بی در و دروازگیِ قلمرو این
نقد است. ب- مبارزه و رویارویی با هژمونی مفاهیم و مقولات و تعاریف
اقتصاد سیاسی و ایدئولوژی بورژوایی و پذیرفتهشدنِ آنها همچون گفتمانی بدیهی؛ مبارزه برای سلب بداهت از مقولاتی مانند درآمد، سود، دارایی، هزینه، انباشت و سرمایه در تعاریف
اقتصاد سیاسی و ایدئولوژی بورژوایی از آنها و تشخصبخشیدن به آنها از پایگاه و از منظر
نقد اقتصاد سیاسی؛ مبارزه با بهاصطلاح «علمی» که عوامل تولید اجتماعی را بهنحوی فراتاریخی، سرمایه و زمین و کار مینامد، سهم مشروع هریک از این عوامل را، سود و اجاره و مزد تعریف میکند و پلیدی ضدانسانیاش تا آنجا پیش میرود که کار را «منبع انسانی» یا بهمراتب وقیحانهتر، «سرمایهی انسانی» بنامد. هدفِ «پالایش گفتمان
نقد» تکصدایی نیست، برعکس برجستهکردن و وضوحبخشیدن به گونهگونیها و اختلافها در تأویل مفاهیم و حوزهی اطلاق و مصادیق آنهاست. هراندازه این روشنایی بیشتر باشد، میدان برای بندبازیِ فرصتطلبانه تنگتر است.
🔸 آیا از خود پرسیدهایم که تعریف سرمایه بهمثابه یک «رابطهی اجتماعی» دقیقاً به چه معناست؟ چطور باید تصورش کرد؟ وقتی بهکسی میگوئیم: سرمایه یک شئ نیست، بلکه یک رابطهی اجتماعی است، انتظار داریم مخاطبمان چه تصوری از آن داشته باشد، یا چه تصویری دربرابر ذهن یا چشم درونیاش ظاهر شود؟ حتی اگر آگاهانه مال و منال و ثروت را از سرمایه متمایز بدانیم، مگر غیر از این است که سرمایه، ماشینآلات، تأسیسات، زمین، ساختمانها و مواد خام است؛ مگر غیر از این است که سرمایه کالاهایی است که تولید و در بازار خریدوفروش میشوند؟ مگر غیر از پول است؟ مگر غیر از این است که سرمایهدار کسی است که یا صاحب ابزار تولید و پولی است که میتواند بهعنوان مزد به کارگرانش بپردازد؟ یا صاحب کالاهایی است که با فروششان سود میبرد؟ یا صاحب پولی است که بهرهاش را میگیرد؟ و سرانجام مگر همهی اینها، پول و زمین و ماشینآلات و معدن و مواد خام و غیره و غیره شئ نیستند؟ چرا مارکس مدعی است که سرمایه شئ نیست و یک رابطهی اجتماعی است؟ آیا اگر مانند دارندهی هر عقل سلیم و هر چشم بینایی بپذیریم که سرمایه عبارت از پول یا مجموعهای از اشیاء است، تصور آن آسانتر، عاقلانهتر و بدیهیتر از تصور یک «رابطهی اجتماعی» نیست؟
🔸 تبیین
اقتصاد سیاسی یا
اقتصاد بورژوایی، اگر نخواهد سرمایه را بهمثابه ارزش و ارزش را بهمثابه شکلِ عینیِ کارِ مجرد تبیین کند، اگر نخواهد سرمایه را بهمثابه رابطهای اجتماعی آشکار کند، و بنا بر این، اگر نخواهد
نقد اقتصاد سیاسی باشد،روایتی باصطلاح «علمی» از
اقتصاد بورژوایی و ایدئولوژیِ بانی و حافظ وضع موجود بورژوایی باقی خواهد ماند.
🔹متن کاملِ بخش چهارم سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان
نقد» را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-WD#کمال_خسروی#مارکس#نقد #نقد_اقتصاد_سیاسی#نظریه_ارزش #سرمایه #کاپیتالhttps://t.center/kkfsf