🔴●
تاوان تاریخی آلمان برای اسرائیل
■ #نسلکشی نازیستی
طبق رسم هر سال، سالمرگ انقلابیون؛ رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت دو بنیانگذار حزب کمونیست آلمان، در ۱۴ ژانویه در برلین برگزار میشود. امسال هم صدوپنجمین سالگرد قتل این دو انقلابی، در محل قتل و با شعارهایی در حمایت از فلسطین همراه بود، که با سرکوب پلیس نیز مواجه شد. آنزمان هم حزب سوسیالدموکرات مثل امروز در قدرت بود و
چپهای سوسیالدمکرات، با پیوستن به راست به ریاستجمهوری فریدریش اِبِرت، و شخص وزیر سوسیالدموکرات دفاع، گوستاو نسکه، در توافق با ارتش، و رها کردن افسار شبهنظامیان
فرایکؤرپر
س (پیشقراولان نازیسم) را برای سرکوب شورش انقلابیون کمونیست آزاد گذاشت.
اکنون بعد از دههها در ائتلافی میان حزب سوسیالدموکرات و سبزها و در حمایت از
نسل
کشی اسرائیل آلمان در دادگاه کیفری لاهه در مقابل اتهامات حقوق بشری آفریقای جنوبی میایستد، و نامیبیا در مقام مستعمرهی سابق آلمان (۱۸۸۴ تا ۱۹۱۵)، هشدار میدهد که، در این اعلام جرم علیه اسرائیل، آلمان هم باید پاسخگوی افتضاح قتلعام دستکم صدهزار نفر از
قوم هیریرو و دههزار نفر از
قوم ناما بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ خود در نامیبیا باشد که اولین
نسل
کشی قرن بیستم بوده است. در دو سدهی اخیر، هرجا
نسل
کشی بود، آلمان آنجا و در مقام عامل
نسل
کشی یا در موقعیت حامی و توجیهگر بوده است. سران آلمان با پذیرش پرداخت بیش از یک میلیارد یورو کمک دولت آلمان پذیرفت که به رسمیت شناختن
«رنج بیاندازه»ی این اقوام، به معنای «غرامت» نخواهد بود، زیرا میتواند مبنای حقوقی برای دیگر استعمارگران اروپایی شود.
همینطور جنایت بعدی آلمان، توجیه و مشارکت در جنایت متحدشان دولت عثمانی در نسلکشی ارامنه در جنگ جهانی اول بود. بر اساس اسناد کتاب
نسل
کشی ارمنی (شواهدی از بایگانیهای وزارت خارجه آلمان)، مواضع رهبران آلمان، نظیر صدراعظم وقت که گفته بود:
«دولت عثمانی هرطور که صلاح میداند باید با ارمنستان برخورد کند». «تنها هدف ما حفظ ترکیه در کنارمان است، بدون توجه به این واقعیت که ارامنه ممکن است بر اثر خشونت از بین بروند.»آلمانیها نه فقط جنایت ترکها را توجیه کردند، بلکه خود در اخراج و کشتار نقش داشتند. کنت ابرهارد ولفسکیل فون رایشنبرگ، افسر ارشد توپخانه و عضو هیأت نظامی آلمان در ترکیه بهعنوان فرمانده سپاه دوازدهم ارتش، در شورشهای ارامنه در موسیداغ (اوت-سپتامبر ۱۹۱۵) و اورفا (سپتامبر-اکتبر ۱۹۱۵)، به سرگرد ولفسکیل دستور داد تا مقر ارامنه را بمباران و آن را کوچک کند. در نتیجه آن منطقه را با انفجارهای متعدد ویران کردند. افراد باقیمانده را نیز اعدام و یا به رگبار گلوله بسته و به بیرحمانهترین شکل کشتند. آنها مکرراً ارامنه را خائن و دردسرساز میخواندند. آنان سپس این عملیات نابودکننده را فقط بهعنوان
«موضوع داخلی ترکیه» توجیه کردند.
بر همین سوابق بود که هیتلر مدعی شد؛ «همانطور که کسی کشتار ارامنه را به یاد نمیآورد، کشتار یهودیان هم فراموش خواهد شد.» اینبار آلمانیها خود عامل
نسل
کشی بودند و جنایتی را رقم زدند که اکنون برای فرار از داغ مسئولیت تاریخی، خود را موظف به دفاع تمامعیار از اسرائیل و باز هم توجیه
نسل
کشی فلسطینیها تحت عنوان مقابله با یهودستیزی میبینند.
در واقع عملیات نسلکشی تنها چهرهی قربانیان خود را عوض میکند.بنابراین، آلمان از زمان ارتکاب نخستین
نسل
کشی تاکنون، هر بار از باتلاقی به باتلاقی دیگر وارد میشود که اینبار، مقامات آلمان در دفاع مطلق از اسرائیل و سانسور رسانهها افتضاح تازهای برای آلمان را رقم زدند که بار دیگر نام آنان را در
نسل
کشی ثبت خواهد کرد.
دولت کنونی آلمان همچون پدران خود، این فضاحت را توجیه میکنند. برخی رسانهها از دولت ائتلافی سوسیالدموکرات-سبز انتقاد میکنند که مانند دکترین «تدبیر دولت»
(Staatsräson)
تحت «منافع ملی» مرکل و دولت دموکرات-مسیحی او در مسائل خارجی عمل میکند. مرکل در آخرین دیدار از اسرائیل، در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، مدعی شد که «امنیت اسرائیل بخشی از منافع ملی ما است و حتی اگر در مسائل مختلف دیدگاههای متفاوتی داشته باشیم باید در قبال این مسئله چنین کنیم.»
این موضع راستهای آلمان، مثل موضع کنراد آدناوئر، نخستین صدراعظم راستگرای آلمان پس از جنگ، برمیگردد به اینکه «حق موجودیت اسرائیل» را در نتیجهی مسئولیت آلمان در قبال هولوکاست و پرداخت غرامت، در راستای «منافع ملی» (البته با تعبیر nationalen Interesse) دانسته بود.
در میان دولتهای اروپایی راستترین موضع در قبال اسرائیل، از آن آلمانیهاست. رسانههای آلمانی بهطور یکجانبه به نفع اسرائیل بوده و تحت فشار و سانسور شدید قرار دارند چنانچه، مواضع رسانههای خود اسرائیل مثل “هاآرتز” بسیار آزادتر و انتقادیتر به نظر میرسد.
ادامه⇩⇩♦️