🚩🚨محور مقاومت کدام طرفی است؟
محور مقاومتیها دیگر شفافتر از همیشه مواضع خود را بیان میکنند؛ قاطعانه میگویند انتخابشان بین اسرائیل/حزبالله یا آمریکا/جمهوریاسلامی، قطعا دومیست.
مساله با محورمقاومتیها در یک سطح، جانبداریشان از یکی از سویههای قدرتهای خونآشامِ سرمایهدارانه است و در سطحی دیگر پیامدهایِ امنیتیِ چنین جانبداریای.
محورمقاومتی با ساخت این دوگانه پیشاپیش جایگاه خود را در کنار ارتجاع و استبداد مشخص کرده است و از این حیث در زمرهی حافظین وضعِ موجود قلمداد میشود.
اما مساله در همینجا خاتمه نمییابد: گفتمان
محور مقاومتیها از جایی بیرون از وضع موجود آغاز میکند؛ از درکی احمقانه از مفهوم امپریالیسم که قطعا برای هر نیروی انقلابی ضدِ وضع موجود مسالهای است همیشگی و با اهمیت فوقالعاده.
آنها با سواستفاده از این مفهوم در سطح نظری دوگانهای متقن و غیرقابلعبور اما کاذب میسازند و هرکه را به این دوگانه باور نداشته باشد «وسطباز» مینامند. دوگانهی آنها دوگانهای لغزنده بین قدرتهای مسلط و دولتهاست؛ درواقع آنها فضایی را ایجاد میکنند که حتی ردکردنشان همراه با تایید منطقشان باشد. گروههای زیادی از فعالان را تحت فشار میگذارند که بین جمهوری اسلامی و آمریکا انتخاب کنند تا آنچه در دل این پیشروی و واکنش اتفاق میافتد، حذف تام و تمام معنای انقلاب به معنای تحولی سازمانیافته از پایین و متکی بر تودههای مردم و مستقل از قدرتها باشد. در دل دوگانهای که یک طرف آن چپ
محور مقاومتی است و یک طرف آن انواع راست و چپِ وابسته، فقط و فقط معنا و مفهوم انقلاب و قدرت مردم است که هر روز بیشتر رنگ میبازد و نیروهای مستقل انقلابی هستند که موجودیتشان انکار میشود. این فرایند، امنیتی است هم به این دلیل که به بازیگرانی جز دولتها و نزاعهایشان در زمین سیاست قائل نیست (و بنابراین کل اعتراضات مردمی را بهسادگی میتواند ذیل بازی دولتها طرح کند؛ چنانکه دیماه ٩۶ و آبان ٩٨ را آمریکایی دانستند ) هم به دلیلی دیگر و البته مهمتر: اگر چپ
محور مقاومت درست مثل حکومت توان آن را ندارد که در ایدهی «اوباش بازیچه آمریکا» نامیدن مردم معترض هژمون شود، اما میتواند علیه بخشی از مردم و فعالین این کار را با موفقیت به انجام برساند. گروههای چپی که خواهان تغییر انقلابی وضع موجودند و گرچه هنوز به سازمانیابی منسجم نرسیدهاند اما سهم خود را در همراهی با توده مردم و پیشبردن خط انقلابی و آلترناتیو مردمی ادا میکنند از جانب محورمقاومتیها به سادگی انگ وابستگی به آمریکا یا بازی در زمین امپریالیسم میخورند. ( شاهد بودهایم که برخی از نفراتِ این خط، در هفتههای اخیر علنا گروه «سرخط» را با موسسهی توانا و آمدنیوز اینهمان کردند و به آشکارترین شکل یک پروندهسازی امنیتی با انگ وابستگی را برای سرخط کلید زدند).
این آن نقطهی مشخصا امنیتی است که در زمین واقعی فعالیت در سالهای اخیر هزینه را برای کنشگران چپ به شدت بالا برده و از سوی دیگر تمرکز بر پیشروی انقلابی را میان نیروهای چپ دشوار ساخته است.
اینان دوگانهی کاذب و امنیتی انتخاب بین دولتها را چنان به نام مبارزه با امپریالیسم غالب میکنند که گویی لنین، بزرگ نظریهپرداز امپریالیسم، بهعنوان یک نیروی انقلابی بین امپریالیسم آلمان و استبداد روسیه دست به انتخاب زده بود.
راه انقلابی مشخص است، راه انقلابی وسطبازی نیست، بلکه فراروی اساسی از دوگانههای کاذب قدرتهای مسلط به نفع قدرت مردمی است. انکار امکان موجودیت چنین راهی، نه تنها حفظ وضع موجود، نه تنها امنیتیکاری علیه معترضین به وضع موجود بلکه همزمان نفی و انکار تاریخ و مسیر انقلابهایی است که تاکنون طبقهی کارگر و توده تحت ستم به پیش بردهاند و هنوز به سرانجام تاریخی خود نرسیده است.
در واقعیت فرقی نمیکند که شما جانب جمهوری اسلامی و حزبالله را بگیرید یا آمریکا؛ شما پیشاپیش نظم سرمایهداری و امپریالیستی موجود را پذیرفتهاید و به دوگانههای آن آری گفتهاید. بنابراین میتوانیم رسا فریاد بزنیم شما خود تمام قد حافظ نظم امپریالیستی هستید، با ما از امپریالیسم نگویید؛ شما مفاهیم انقلابی را به لجنزار امنیتی کشاندهاید و کار را به جایی رساندهاید که مردم ضدیت با امپریالیسم را به معنای منحطی که شما بهکار میبرید به درستی بدل به جوک کردهاند. بدون شک لازمه شکلگیری و هژمون شدن نیروی انقلابی چپ دفنکردن خط امنیتی و منحطی است که شما و پدران ایدئولوژیکتان، تودهایها، با آن انقلابیون را به دار میسپرید؛
خط شما باید حتی پیش از جمهوری اسلامی دفن شود.[
🖌از گروه نویسندگان سرخط]
#محور_مقاومتhttps://t.center/kkfsf