🚩🚨فتیشیسم ۲۸ مرداد مصدقی
● پایان سدهی نوزده
#فروپاشی امپراتوریها و برآمدن دولت/ملتهای اروپایی، سدهی بیستم، آغاز جنبشهای
#رهائیبخش ملی در آسیا و آفریقا و آمریکای مرکز/جنوبی و بیداری ملل و حقخواهی نسبت به دارایی و مازادهای طبیعی خود و الگوپردازی به مسیری که مرکز میپیماید (شبهمدرنیته) و در این سوی خلیج فارس هم تسلط تاموتمام بریتانیا بر منابع زیرزمینی مردمان بومی به تاریخ میپیوست. در ایران نیز با پیشینهی مشروطهخواهی و تجدد، دلیلی نمیدیدند از جریان جهانی عقب بمانند.
● #محمد_مصدق نیز در این سو، با جنبشی بیتوده و همین هدف را دنبال میکرد.
#جبههی_ملی بدون ملت، بدون پذیرای شریک و حتی بدون همکار ائتلافی به معنی افراد صاحب رأی و دارای اختیار نبود. میخواست بعد از دولتی(ملی)شدن نفت، آنرا برای مصرف و صدور با کدام کشوری و قراردادی به بهرهبرداری از چاههای نفت ایران امضا کند؟
گفته میشود؛ مهمترین اسناد نفت را همواره در کیفی با خود حمل میکرد و به دست احدی نمیداد. اما، قرارداد تجاری را که رئیس کشور یا رئیس دولت امضا نمیکند؛ مدیران امضا میکنند. آیا
مصدق چنین مدیرانی از نفت و دارایی داشت؟
او که به هیچکس به اندازهٔ کافی اعتماد نداشت (جز
#نماینده_آمریکا که شب ۲۸ مرداد از او خواست تا از نیروهایش بخواهد که فردا از خانه بیرون نیایند!) و کسی را در آن حد نمیدید که طرف کمپانی خارجی قرار دهد.
عظمت تصویر تاریخی او در نفی امضاهای پیشین بود، مصدقی که قرارداد امضا کند
مصدق نیست. برای او نفت نه کالایی برای تجارت در بازار و نه قابل مبادله، بلکه “مفهومی اخلاقی و غایتی معنوی بود که ختم قضیه با بستن قرارداد سِتمی است بزرگ در حق آن".
● کالای نفت آن زمان که هنوز به وفوری امروز نبود، اما غول سرمایهی آمریکا در شتاب توزیع جهانی شدن، انسداد نمیپذیرد. کودتا پاسخ گشودگی انسداد بود، که
مصدق راه حلی برایش نداشت، هراسان از برپایی جنبشی که به سَمت سرخ گرایش داشت (حزب توده)، گریزان از متحدینی که ضدشبهمدرنیته بودند (دستگاه روحانیت). و خود نیز قدرت بسیج نداشت. باید مینشست تا بروبندش!
خیلی از ایرانیها در فقدان “شخصیتی ملی” چنان با حسرت از "کودتای ۲۸ مرداد" یاد میکنند و از "ظلم تاریخی" یانکیها که انگار اگر
مصدق بر اریکهی قدرت مانده بود، بنا بود کشوری بدون مشتری برای نفتاش و مردمی با صفا در مواجهه با جهان تشنهی توسعه تأسیس کند. اما
مصدق مرد توسعه نبود، و نیت خیر هم فرش کند راه جهنم را.
چنین بود که، حتی او هم بعد از رفتن شاه نتوانست چند روز بیشتر دوام آورد و از پشت بام خانه فراری شد. سیاست موازنهی منفی مرحوم هم که برای کشوری نفتی در همسایگی شوروی در دوران جنگ سرد حتی جوک هم نبود. مختصر اینکه از عشق افسانه ساخته شد. تا
#استبدادِ مضاعف سرمایه/سلطنت، آلترناتیوی قدیس بیابد.
خمینی جلادhttps://t.center/kkfsf