⚫️🔴 معضل تشکلیابی کارگران ایران؛ سرکوب کارگران، رانت کارفرمایان🚨هرگونه میانهروی در برابر قدرت اجتماعی سرمایه عملاً به میانمایگی میانجامد؛ اینکه کارگران در پاسخ به معضلی رادیکال، که همان مطالبات طبقاتیشان برای خودسازمانیابی است، موضعی همهجانبهنگر اتخاذ میکند که البته هدف از این همهسونگری، همساننمایی طرفین نابرابر است. گاه گفته میشود کارگران و دیگر اصناف مختلف متکی به کار “یدی و فکری” در ایران هیچگونه تشکل صنفی مستقل ندارند و سندیکالیسم در ایران پس از انقلاب توسط تشکلهای حکومتی نظیر «خانه کارگر» و «خانه کشاورز» مصادره و منفعل شده، بلافاصله این ادعا مطرح میشود که کارفرمایان هم تشکل مستقل ندارند؛ چون دولت در ایران بزرگ است و اجازهی فعالیت به بخش خصوصی مستقل نمیدهد.
دروغی بزرگتر از اینرا فقط از نولیبرالهای ایرانی (نظیر قلمفروشان و اقتصاددانهایی مثل محمد قوچانی و خالقی و ...) میتوان شنید، اما باور نکرد. کارفرمایان بزرگ در ایران علاوه بر تشکلهای حزبی، تشکلهای صنفی «اتاق بازرگانی، صنعت، معدن و تجارت ایران» و اتاقهای مشابه استانی را دارند و حتی در سطحی فراتر با تشکیل اتاقهای مشترک ایران با کشورهای مختلف، آنچنان سیطرهای دارند که وزرای مختلف را در صبحانههای کار اتاق بازرگانی ایران احضار کنند و به چالش بکشند. (عسگراولادی را بخاطر دارید؟)
اما اینکه اتاق ایران (و اتاقهای استانی) که “
#موسوی_سبز” در اوج سیاستهای اقتصاد جنگ ارتجاعی و سیطرهی ناگزیر دولت بر اقتصاد دوران جنگ و تحریم دههی شصت نتوانست آنها را منفعل کند، بیش از صنعت در اختیار بازرگانی و تجارت است و دلالان واردات همه چیز و صادرات مواد خام بر آن حاکمیت دارند،
مشکل کارگران و نیز تفکر چپ ایران نیست. اینکه رانتخوران واردات و صادرات، و باز حتی کارفرمایان تولیدی طبقهٔ کارگر ایران را به سیهروزی کشاندهاند و برای دولت هم تعیین تکلیف میکنند - از سوی دیگر در همدستی با دولت برای حداقل حقوق کارگران نرخ تحمیل میکنند - پس مشکل کیست؟
🚨بخش خصوصی مولد در ایران تاریخچهای کمتر از صد سال دارد و
#رضاشاه هم بهعنوان
بنیانگذار #شبهدولت_مدرن، صنایع جدید ایران را با اندک سرمایهگذاری دول خارجی، و با اعمال مالیات بر کالاهای پرمصرف چون قند و چای توانست بودجهی سرمایهگذاری دولتی در راهآهن و صنایع مادر را فراهم آورد و در ادامه نیز، ناگزیر با زور سرنیزهی دولت، بازرگانان و تجار را به سرمایهگذاری در صنعت وارد کند (نظیر صنعت نساجی که کارگران و کارگاهداران صنایع دستی مرتبط اصفهان و یزد را با مهاجرت اجباری کارگران به شاهی بدان وارد کردند).
چنان که
#محمدرضاشاه نیز با اجرای برنامهی اصلاحات ارضی، طرحِ
#کندی بخشی از زمینداران بزرگ را به شهر کشاند تا در صنعت سرمایهگذاری کنند یا لااقل شرکتهای کشتوصنعت بوجود آورند که البته بیشتر آنها هم در اختیار خانوادهی پهلوی بود. بخش اعظم زیرساخت صنایع ایران را فراهم آوردند، آن نیز همگی محصول بهبود روابط با بلوک شرق در دههی چهل بودند، نه سرمایهگذاری بلوک غرب یا بخش خصوصی ایران؛ چنانچه ذوبآهن اصفهان و ماشینسازی اراک را شوروی ساخت و ماشینسازی تبریز را چکسلواکی. مدرن شدن کَشاورزی ایران هم مدیون تراکتورسازی رومانی بود.
🚨با چنین تاریخچهای از صنعت در اقتصاد ایران که گویای وجه انگلی غالب در بخش خصوصی ایران - بهویژه در دوران بعد از انقلاب - است، مقایسههای کودکانه میان سرکوب فعالیت صنفی کارگران و کارفرمایان بیمعناتر از پیش خواهد بود. اما تا زمانی که کارفرمایان بزرگ ایران، سندیکاهایی چون اتاقهای بازرگانی را دارند و احزاب کارفرمایی مانند «حزب کارگزاران سازندگی» را میگردانند که چه دولت تشکیل دهد (در دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی) و چه خارج از دولت باشد، قدرت چانهزنی بالا (و فراتر از آن، رانت گسترده) دارد (بگذریم از اینکه احزابی مانند جبههی مشارکت/ملت ایران هم در سیطرهی سندیکای کارفرمایان آب و برق ایران است)، مقایسهی وضع کارفرمایان با کارگران بیمعناست. وقتی ببینیم که احزاب دروغین کارگری مانند «حزب اسلامی کار» و سندیکای جعلی «خانه کارگر» همپیمانان حزب کارگزاران در ائتلافهای انتخاباتی هستند، این حقیقت بیش از پیش برملا میشود. بیطرفی در شرایط چنینی، نقابی از فریب همیشگی سرمایهداران در برابر کارگران است.
#تنها_راه_خودرهایی،
#خودسازمانیابی_استhttps://t.center/kkfsf