🚩🚨به مناسبت مرگ كارل ماركس📕
🖌نامهی
#انگلس به
#ويلهلم_ليبكنشت در لايبزيگ:
لندن ۱۴ مارس ۱۸۸۳
🔻ترجمه؛ حسن مرتضوی
ليبكنشت عزيز،
حتما از تلگرام من به خانم ببل ــ تنها آدرسی كه داشتم ــ از خسران عظيمی كه حزب انقلابی سوسياليست اروپايی دچارش شد، باخبر شدهاي. همين جمعه گذشته پزشكش، كه يكی از چهرههای سرشناس علم پزشكی در لندن است ــ به ما گفته بود كه اميد دارد حال او مثل گذشته خوب شود، فقط به شرط آنكه غذا بخورد تا بنيهاش را به دست آورد. و ماركس از همان لحظه با اشتهايی بهتر شروع به خوردن كرد. اما درست ساعت دو بعدازظهر امروز، اهالی خانه را غرق در اشك ديدم. به من گفتند او سخت ضعيف شده. لنشن صدايم كرد كه به طبقهی بالا بروم و به من گفت ماركس نيمه خواب و بيدار است. هنگامی كه به آنجا رسيدم ــ لنشن فقط دو دقيقه بود كه اتاق را ترك كرده بود ــ ماركس در خوابی عميق فرو رفته بود، اما برای هميشه. برجستهترين ذهن نيم قرن اخير ديگر از انديشيدن باز ايستاده بود. به خودم اجازه نمیدهم بدون مشورت پزشكی علت بیواسطهی مرگ را حدس بزنم، چرا كه كل ماجرا چنان پيچيده است كه اگر قرار بر توصيف آن باشد، حتی توسط يك پزشك، صفحات بايد نوشته شود. و در حقيقت ديگر موضوع هيچ اهميت واقعی ندارد. بيش از شش هفته است كه به اندازه كافی مضطرب بودهام و فقط میتوانم بگويم كه به عقيدهی من ابتدا مرگ همسرش و سپس در حساسترين دوره، مرگ جنی، اين بجران نهايی را به سرانجام رساند.
اگرچه عصر او را درازكشيده در رختخوابش، با سيمايی يخزده ديدم، اصلا نمیتوانم باور كنم كه اين مرد نابغه، ديگر جنبش پرولتری دنيای قديم و جديد را با ايدههای شگرفش زايا نمیكند. همهی ما، هر چه هستيم، به واسطهی اوست. و اگر جنبش، امروز چنين است برای فعاليتهای نظری و عملی ماركس است. اگر او نبود ما هنوز غرق در آشفتگی بوديم.
#ارادتمند؛
#ف_انگلسhttps://t.center/kkfsf