🚩🚨⭐️ رهپوی خورشید
ای شاعرِ سودای ماهزدگان،
ای خُنیاگر رقص خشکیدهرَگان،
ای نگارگر خندههای مُعوَج در سراچهی ویران،
ای راوی غریو عقل ژندهپوش بر کرانهی ایمان،
ای میزبان سورِ ستیزهکامانِ کینبِنْهاده،
ای هُمای ازبندرَسته،
ای دارای مِهرجُسته،
مگر کدام گوهر مشتعل را
در قلب ناب خویش نهفته بودی
که دشنههای شوخروی
چنین با سینهی آفاقیاَت راز گفتند؟
مگر در آن گام فرجامین
رویای کدام توفانَت در سر بود
که بیرق آزادان را
بر تَلِّ نامههای سوخته افراختی
و پردهی بیدادان را
از سرانگشت نهالهای افروخته آویختی؟
نام تو پناهِ نیکی بود
و خندههایت
بزم مینا و مرمر و مرجان
کام تو گواهِ پاکی بود
و گونههایت
مست از اَنفاس سحرگاهان
نامت افزون باد
تا آنگاه که شرارههای یتیم این قُبّهی سرگشته
ژَرفانشینان را امیدی خیره دهند
و کامت رَواتر
هم بدانگاه که چونان شفقهای شمالی
با همگِرایی آبشارهای نور
به درگاه سپیدهی راستین بازآیی.
شعر: #ع_اسماعیلپور
آبمرکب: #ن_برین
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf