🚩★
تقابل دو مدعای وارونهی #عدالت فریب است.
💢#عدل_علی شعار کلیت رژیم ج.اسلامی از بدو استقرارش بر اریکهی قدرت بوده. اما امروزه دیگر این شعار برای هیچ جناح/باند درون حاکمیت موضوعیتی ندارد.
موسوی خطامامی، پیش از سال ۸۸ بین اصلاحطلبان در اقلیت بود، پس از ۸۸ حلقهی طرفدارانش از اصلاحطلبان فراتر رفت. پس از سال ۹۲ و آشتی اصلاحطلبان با باند قدرت، و با سکوت موسوی، هم مطالبهی عدالت اجتماعی و هم رفع حصر او کنار گذاشته شد و اصلاحطلبان اینبار به بهای کنار گذاشتن شعار اصلاح به نفع اعتدال و مردمسالاری به نفع
#تنشزدایی با غرب موضع گرفتند.
احمدینژاد پیش از ۸۸ منتخب اصولگرایان بود و پس از ۸۸ دامنهی طرفداران او بین اصولگرایان کاهش یافت. پس از ۹۲، شعار عدالت وی مصادره و برخی طرفدارانش با حاکمیت قهر کردند. خود وی نیز
#شعار_عدالت را به نفع
#آزادی کنار نهاد و حاکمیت نیز خود او را موقتاً از سیاست کنار گذاشت.
💢هماوردی موسوی و احمدینژاد در سال ۸۸، تقابل دو مدعای عدالت در دو جناح/باند درون حاکمیت نه از راه گفتمان که تضاد انقلابی و ضدانقلابی از جانب باند قدرت جلوهگر شده و با تصفیه و یکدستسازی قدرت، گسلها را با هر دو برید. اکنون دیگر شعار عدالت هیچ جایی ندارد؛ و مسأله چیز دیگری است که رژیم قادر به پاسخگویی نیست.
موسوی پسا ۸۸ و احمدینژاد پسا ۹۲ هر دو بهنحوی در نزدیکی به بخشی از تودهی مردم، از حاکمیتی که مردم را به رسمیت نمیشناسد،
قداستزدایی کردند و هر دو عدم مشروعیت آن را به رخ کشیدند. امروز دیگر هیچکدام در چارچوب حاکمیت تعریف نمیشوند و کنشهایشان برای کسی که در چارچوب نظام نمیاندیشد و امیدی به اصلاح آن ندارد، میتواند «
#کارکرد ِ»
ضد«
ساختار» داشته باشد.
💢رژیمی که احمدینژاد را در دههی ۸۰ برکشید، همان رژیمی است که موسوی را در دههی ۶۰ برکشید؛ اما رفتار این رژیم با مخالفان در این دو مقطع چندان تفاوتی نداشت، حتی اگر آرایش نیروهای درون و برون نظام یا دستکم راهبران اعتراضات تغییر کرده باشد.
💢اکنون ما در پاییز ۱۴۰۰ به سر میبریم؛ چند ماه پس از سرکوب اعتراضات تابستان ۱۴۰۰؛ دو سال پس از سرکوب اعتراضات آبان ۹۸؛ سه سال پس از سرکوب اعتراضات تیر ۹۷؛ چهار سال پس از سرکوب اعتراضات دی ۹۶؛ ۱۲ سال پس از سرکوب اعتراضات ۸۸؛ همینطور ۲۲ سال پس از سرکوب اعتراضات ۷۸؛ و ۳۳ سال پس از کشتار خونین تابستان ۶۷؛ و ۳۸ سال پس از اعدامهای برخی رهبران و اعضای دو حزب و سازمان توده و اکثریت ذوب در ولایت در سال ۶۲؛ با گذشت ۴۰ سال پس از سرکوب گروههای رادیکال سیاسی و چریکی در سال ۶۰؛ و ۴۲ سال از زمان سرکوب گروههای اقلیت قومی و مذهبی در ۱۳۵۸.
💢بایستی آشکار شده باشد که؛ تاریخ سرکوب در رژیم ج.اسلامی از من و شما شروع نمیشود و کینههای شخصی ما ارزش اعتنای ملی ندارد، مگر اینکه با رنج تمام مردم ایران پیوند بخورد و منافع اجتماعی ـ طبقاتی را در بر گیرد. ما نقطهی آغاز تاریخ نیستیم، همچنانکه فرجامبخش آن هم نخواهیم بود؛ اما میتوانیم مراحلی از تاریخ را با یاری یکدیگر رقم بزنیم.
«امروز نه آغاز و نه انجام جهان است» در «این دشت که پامال سواران خزان است...»، نقطهی صفر تاریخ محکومان این حکومت جور نیست؛ تفاوت مقیاس قضاوت در باب حاکم و محکوم هم که بسیار است.
💢با صدای بلند به جامعه بگوئیم که؛ نه عدالت محض و نه اصلاحطلبی، اینگونه نیست که، همهچیز به تقابل موسوی و احمدینژاد در سال ۸۸ برمیگردد؛ اینچیزها همهچیز نیست، تضادهای اجتماعی را فراتر ببینیم.
#عدالت بدون درک طبقاتی از عدالت، بدون فاعل اجتماعی ـ تاریخی آن، فریبی بیش نیست.
نقشهی راه را #مبارزهی_طبقاتی ترسیم میکند.
#جنبش_کارگری در رأس تمامی جنبشهای اجتماعی، آذرخشی در زمان است.https://t.center/kkfsf