🔴●
جنس
#ظرفیت_حکمرانی
فهم #جامعهشناس از «
هست هست»
به درونماندگاری «
بحران»
میانجامد، وی فقط به هستی جامعه میپردازد، و نه تغییر آن.
💢بحران که ذاتی حاکمیت سرمایهدارانه است، در اشکال غیردموکراتیک آن نه زمانی است که نتواند مطالبات خُرد و کلان مردم را تأمین کند، بلکه زمانی است که شهروندان احساس کنند میتوانند امتیازی از حکومت بگیرند، شروع میشود.
برای چنین حکومتی که در تمام شئون زندگی مردم دخالت دارد، همهجا و هر موضوع اجتماعی را به قلمروی سیاست بدل میکند ـ از جمله آلت تناسلی مرد و زن ـ هر مسئلهی بزرگ و امتیازات کلی را به میدان جنگ و آنرا بهسوی مسائل خرد و فردی میبرد، تا قدرت و دست بالای خود را اثبات کند که کار به جای دیگر نکشد، دقیقا همانجاست که بحران کلید میخورد.
💢در حکومت غیردموکراتیک، بحران حکومت و بحران شهروندان جامعه لزوماً بر هم منطبق نیستند، بلکه گاه دو مقولهی جدا از هم هستند. و از اینرو است که، چنین حکومتی نه فقط «بحرانساز» که «بحرانزی» است؛ خودش بحران میسازد و مردم را در آن درگیر میکند، تا مانع از بحرانی شود که ممکن است در جامعه بهوجود آید، حیات رژیم ارتجاعی سرمایهداری ج.ا از بدو استقرار درون این شرایط تداوم یافته است.
حکومتی که مبتنی بر
#استبداد_مطلقه است، ضمن آنکه به بروز اعتراض مردم راه نمیدهد، خود را نیز از رضایت همان مردم بینیاز میداند؛ زیرا هیچ باوری به نام «شهروند» و «مردم» ندارد، آنان را در مقام «رعیت» و «تیول» میپندارد. همانطور که
ملکزاده در «تاریخ مشروطیت ایران» نوشته: «زمانیکه به گوش مردم کاشان رسید ناصرالدینشاه قصد تغییر حاکم کاشان (مهامالدوله) را دارد، جمعی از اصناف عریضهای به شاه نوشتند که “چون از قرار مذکور قصد خیال تغییر حکومت در خاطر ابنای دولت راه یافته، موجب شکرگذاری است”، اما شاه جواب داد که “فضولی موقوف کنید، تعیین حکومت به میل رعیت نیست”». (ملکزاده، صص ۳۷۸-۳۷۶)
💢مضاف بر آن، چنین حکومتی با سوءاستفاده از تضاد منافع افراد و گروهها، میکوشد تا آن مسائل را کماهمیت جلوه دهد. مردانی که به ورزشگاه میروند و فوتبال را ورزش مردان و تیم ملی فوتبال را مرکب از مردان میپندارند که زنان تنها در حاشیهی آن دارای “حقی” هستند، بدیهی است که چنین مردانی، نه تنها در دفاع از حق حضور زنان اقدام به تحریم سکوها نخواهند پرداخت که حتی راضی نخواهند بود که عدم حضور زنان در ورزشگاه موجب تحریم فوتبال ایران از جانب نهادهای جهانی ورزش هم بشود.
از آنجا که سطح فرهنگی اجتماعی مطلق تماشاگران فوتبال ایران نازل و ناآموختگی هم مزید بر علت است؛ در قیاس با مواضع سیاسی هولیگانهای فوتبال، حتی نه لزوماً هولیگانهای چپگرای بورسیادورتموند آلمان که شعارهای ضدنژادپرستی و ضدفاشیستیشان مشهور است، که با کشور ترکیه هم که طرفداران سه باشگاه قدرتمند استانبول که هماره همدیگر را با خونینترین جنگها وداع میگفتند، در جریان اعتراضات میدان تقسیم دست یاری بههم دادند و اعتراضات را چنان گسترده کردند که پلیس ضدشورش هم نتوانست کاری از پیش برد. تا آنجا که الیگارشهای حامی اردوغان باشگاه باشاکشهیر (Başakşehir Futbol Kulübü) را برای او و طرفداران مذهبی حزب “عدالت و توسعه” ساختند و به قهرمانی رساندند تا پاسخی به مقاومت فوتبال علیه فاشیسم باشد.
💢حکومت شاید به دولتها و نهادهای خارجی امتیاز بدهد ـ مثل همین ماجرای فوتبال ـ اما به مردم امتیاز نخواهد داد. شاید این برخوردهای اخیر در استادیوم
#مشهد هم بخشی از تلاش مذبوحانهی حکومت برای نشان دادن همین باشد، با اطمینان از اینکه این برخورد قهری برای فوتبالش ـ که نمایش موفقیت در آن میتواند ناکامیهای داخلی و خارجی را سرپوش گذارد ـ در مقطع کنونی، چندان هزینهای در خارج ایجاد نخواهد کرد، اما میتواند نمایش داخلی قدرت علیه مردم باشد.
در برابر مردم قاهر، در برابر بیگانه مقهور.
لینک:
https://t.me/kkfsf/23704به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf