اگر #مهاجرت_ترکان و حملهی #مغول نبود، کشوری به نام #ایران وجود خارجی پیدا نمیکرد.نظری به تاریخ
#گرونکه:#ایلخانان کلِ امپراتوریِ تحت سلطهی خود را «
#ایران» نامیدند. ایدهی ایران نه بهعنوان یک مفهوم جغرافیایی صرف، بلکه بهعنوان یک مفهومِ سیاسی، آنچنان که در عصرِ ساسانی (۶۵۱-۲۲۴) شکل گرفته بود، در این دوره - مشروط بواسطهی مناسبات سلطهی تحولیافته ذیل خلافت - از شش سده پیش از این دیگر وجود خارجی نداشت.
جغرافیدانان و وقایعنگاران مسلمان، حتی آنها که در ایران به دنیا آمده بودند، تعبیر «ایران» را همچون مفهومی تاریخی برای اشاره به امپراتوریِ فروپاشیده و به پایانرسیدهی ساسانی میشناختند.
این هم از عجایب تاریخ است که پس از گذشت سدهها، نام «ایران» بهعنوان یک مفهومِ سیاسی و ایدهی امپراتوری، مجددا بدست ایلخانانِ مغول و ایضا در همان ابتدای وقایعِ این دوره
(دورهی ایلخانی) پدیدار میشود. این موضوع بویژه در پیوند با این حقیقت است که با پایان
#خلافتِ_بغداد، همزمان امپراتوریِ جهانیِ اسلامی فروپاشید، آنطور که دیگرْ تصورات و ایده
های سلطه، توانستند منشأ اثر قرار بگیرند.
در مکتوبات عمدهی تاریخنگارانه به زبان فارسی که ذیل حکومت ایلخانان پدید آمد - ذیل حکومت سلجوقیان صرفاً آثار اصلی عربی ترجمه شدند- وقایعنگاران، سده
های دورهی خلافت را با بازگشتی به قبلتر بهعنوان نوعی دورهی واسط* (فترت -دوره حکومت موقتی) -به عبارتی دیگر بهعنوان حکومت شهریاران محلّی- مابین امپراتوری ساسانی و امپراتوری ایلخانی مینگریستند، امپراتوریای [ایلخانی] که
#شهرستانهای_پارس را دوباره ذیل یک
#امپراتوری_واحد جمع کرد.
اینکه این وحدت بدست حاکمانی غیرایرانی ایجاد شد، به معنای یک مانع نبود، احتمالا قدرتِ موثر و واقعی امپراتوری ایلخانی یادآور مفهومِ ایرانیِ کهنِ امپراتوری در شاهنامهی فردوسی بود.
شهر
#تبریز، این مهمترین شهرِ
رزیدنس (به معنای تبادل با هدف ایجاد شبکه
های ارتباط) امپراتوری مغول، از ایران بهعنوان یک مفهوم سیاسی جداییناپذیر بود. این تصور [در طول تاریخ] بسط پیدا کرد که تبریز -همچنین پس از ایلخانان- «پایتخت طبیعی» ایران است. این ایده پس از ۱۶۰۰ هم ادامهی حیات یافت، زمانی که شهرهای دیگری مثل اصفهان و سپستر تهران، نقش پایتخت را برعهده گرفتند: تبریز اینک به عنوان دومین شهر مهم ایران همچنان عنوان رسمی خود که به دورهی ایلخانی بازمیگشت، یعنی «دارالسلطنه» را حمل میکرد و فراتر از این بهطور سنتی و موروثی رزیدنس شاهزادگان و تاجدارانِ بعدی بود.
مونیکا گرونکه، تاریخ ایران، انتشارات بک، مونیخ
* Interregnum
https://t.center/kkfsf