🚩🚨دوران پساپهلوی و نقش هیئتهامراجعه به تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که چگونه کابینههای مختلف محمدرضا پهلوی همانند شرکت نفت انگلیس برای سرکوب اتحادیههای
کارگری خوزستان دست به دامن عشایر عرب میشدند تا با هجوم عشیرهای یا تشکل در قالب «اتحادیهی عرب» در خوزستان، آنها را در مقابل
#سندیکای_کارگری،
#حزب_توده و فعالیتهای
#یوسف_افتخاری بسیج کنند.
شرکت نفت و دولت پهلوی در ادوار متعدد همچنین از ایل بختیاری و دیگر عناصر قومی-ایلی در خوزستان بهره گرفت تا با استفاده از ساختارهای سنتی و بدوی این استانِ در حالِ توسعه و مدرنیزاسیون، تشکلهای مدرن اجتماعی را سرکوب کند که مبارزه برای توسعهی اجتماعی و بهبودی شرایط اجتماعی-اقتصادی را همپای توسعهی اقتصادی که منافع آن به رژیم حاکم و شرکت نفت انگلیس (بعدها، شرکت نفت ایران و انگلیس) میرسید، میخواستند.
💢این اقدام رژیم پهلوی را باید همچون استفادهی آن از عناصر و دستههای شبهمذهبی مثل لاتهای چاقوکش (شعبان بیمخها، طیبها و ...) جنوب تهران در سرکوب تجمعات حزب توده و کودتای ۲۸ مرداد ارزیابی کرد. دولتهایی که به جامعهی ایران نوید توسعه و مدرنیزاسیون میدادند؛ چیزی جز توسعهی ناپایدار و نامتعادل اقتصادی و شبهمدرنیتهی اجباری از بالا را در پی نداشتند، چه آنها همهی عناصر مدرن اجتماعی را که میتوانست این شبهمدرنیته را تعمیق و تقویت کند – از اتحادیههای صنفی تا احزاب سیاسی – سرکوب میکردند.
💢در زمان پهلوی، تهران، آذربایجان، اصفهان و خوزستان کانونهای مهم مناقشات
کارگری-حزبی با دولتهای استبداد پهلوی بودند که برای هر کدام از آنها یک ابزار وجود داشت: در تهران گروههای فشار شبهمذهبی که کودتای ۲۸ مرداد را آفرید؛ در آذربایجان ارتش شاهنشاهی که سرکوب فرقه دموکرات را در آذر ۱۳۲۵ در پی داشت؛ در اصفهان عناصر ایل بختیاری در برابر اتحادیههای
کارگری که نمایندهی تودهای به مجلس فرستاده بودند؛ و در خوزستان عشایر عرب که در سرتاسر سال ۱۳۲۵ و حتی بعد از آن، مأمور بودند دفاتر حزب توده و اتحادیه کارگران نفت را به آتش بکشند.
💢در دوران پساپهلوی (رژیم ج.اسلامی) گروههای فشار تحت حمایت همچنان وجود دارند، با این تفاوت که ماهیت شبهمذهبی آنها به هویت مذهبی افراطی بدل شده و در طول دههی ۷۰ علاوه بر تهران در همهی شهرها (با نام
#هیئتها) گسترده شدهاند. وظیفهی سرکوب اتحادیههای
کارگری را اما بهجای عشایر عرب و بختیاری - که اکنون درگیر تضادهای غیرطبقاتی مابین خود و نیز با نهادهای مدرن نیستند، بلکه خود جزو سرخوردگان و ناراضیان بهشمار میآیند؛ همچنان که در اعتراضات
#دی ۹۶ در شهرهای مختلف خوزستان شاهد بودیم – نهادهای امنیتی بهعهده گرفتهاند.
#خوزستان همچنان قلب تپندهی جنبش
کارگری ایران است و طبعاً کانون سرکوب توسط نهادهای امنیتی؛ نهادهای امنیتی در دولتهایی که همچنان شعار توسعهی ایران را میدهند، اما در مدل «توسعه از بالا»ی آنها که با «دکترین شوک» نسبت نزدیک دارد، جایی برای توسعهی اجتماعی و نقشآفرینی نهادهای اجتماعی نیست.
https://t.center/kkfsf