🚩📚#رئالیسم و #ماتریالیسم جدید
🖌مصاحبهی #آلن_بدیو با بن ووداردترجمهی: سروش سیدی
بن وودارد: آن روز نظر مثبت خود را راجع به آنچه فلسفهی نظری جدید مینامید بیان کردید. تفکر خود را در نسبت با آثار رئالیستهای نظری (کانتن میسو، ری برسیه، یان همیلتون گرنت و گراهام هارمن) چگونه میبینید؟ میسو خود را ماتریالیست میداند نه رئالیست، آیا این تمایز برای آیندهی متافیزیک و ایجابیت، چنان که شما درمییابید، تمایزی محوری است؟
آلن بدیو: تفکر رئالیستهای نظری از آغازش برای من جالب بود. گاهی هم به تفکر من اشاره میکنند. گسستن از سنت ایدئالیستی در حوزهی پژوهش فلسفی امروز ضرورت بسیار دارد. بعداً به مسئلهی
رئالیسم و ماتریالیسم خواهیم رسید. مسئله بسیار پیچیده است. موضع
رئالیسم نظری موضعی است که در آن نقطهی عزیمت فلسفه عبارت از نسبت بین سوژه و ابژه یا سوژه و جهان و امثال آن نیست، یا همان که کانتن میسو آن را تضایفگرایی مینامد. من میسو را خیلی وقت است میشناسم-در رسالهی دکتری او نقش داشتم- و از همان آغاز تصور میکردم که این توصیف از تضایفگرایی و نقد تضایفگرایی بسیار اهمیت دارد. مسئله بر سر تمایز کلاسیک بین
رئالیسم و ماتریالیسم نیست (آنطور که در سنت مارکسیستی و نزد آلتوسر میبینیم). مسئله چیز دیگری است. برایم خیلی جالب است که میبینم نقطهی عزیمت میسو سرانجام همان نسبت بین هیوم و کانت است. تصور کوئنتین میسو درواقع این است که کل سنت فلسفی در فضای کانت شکل گرفته، یعنی این تصور که تنها پاسخ روشن به پرسش هیوم همان تضایفگرایی است. تصور کانتن میسو این است که امکان دیگری هم وجود دارد. لازم نیست خود را ملزم به گزینش بین کانت یا هیوم کنیم...
ادامهی مطلب در این لینک:
apparatuss.com/badiou-on-speculative-realism/https://t.center/kkfsf