🔴●
#دولت_تناقضها و اقتصادداناشگذار کارگر از تابعیت صوری سرمایه به تابعیت واقعی سرمایه هنگامی اتفاق افتاد که، سرمایه توانست کنترل
دولت را نیز بهدست گیرد. تا آن زمان
دولت پیشاسرمایه، بهمثابه میانجی کار و سرمایه، این رابطه را در شکل صوری محافظت میکرد. از آن پس، و بهتدریج با توسعه و گسترش مناسبات اجتماعی و روابط تولیدی، سرمایه نقش دوجانبهی خود را (نمایندگی
دولت و صاحب سرمایه) تفکیک و
دولت را بهمثابه “کمیتهی اجرایی” انضمامی سرمایه مستقل و بهرسمیت شناخت.
سرمایه بدون
دولت ناسیونال و
دولت بیوجود سرمایهی ملی، لحظهای قابل تأمل نمیباشد.
لیبرالیسمدمکراسی، بهعنوان ایدئولوژی همزاد پایهای
دولت ِ سرمایه، در تمامی کشو قوسهای بحرانی و در اشکال گوناگون، جز جداییناپذیر آن توجیهگر بحران انباشت سرمایه بوده و فراز و نشیبهای آنرا تاب آورده است. حتی با دگرشدن شیوهی تولیدی لیبرالیستی (فوردیسم) و غلبهی شیوهی تولیدی سرمایهی نولیبرال (پسافوردیسم)، عوامل اصلی آن (تاچریسم/ریگانیسم) بر اساس تئوری “فون میزس/هایکی”، آنان از الغای
دولت حتی در ابعاد کوچکتر آن، اجتناب نمودند و شرایط آنرا برای انگلیس و ایالات متحده، ناممکن گفتند. نتایج تاریخی این شیوهی تولیدی نولیبرال، در همان کشورها و برخی کشورهای مورد آزمایش (شیلی، آرژانتین)، ویرانی اجتماعی بود.
اما، چه باک که عوامل دستچندم “جهان سومی” آن الگوی ویرانگر در ایران، و تحت سیاستهای
دولتهای بعد از پایان جنگ ارتجاعی که با اجرای بیچون و چرای سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول آنرا به اجرا درآوردهاند، که به قانونزدایی، امنیتزدایی و کار بیثبات انجامیده و تعدیل نیروی کار را به ارمغان آورده است، هنوز بسنده نمیکنند و خواهان عقبراندن و اجرای سرمایهی بدون
دولت (
#آنارکوکاپیتالیسم) هستند.
عوامل الگوپرداز نولیبرال ایرانی بهعنوان اقتصاددانان، چنان در اوهام ماورائی بازار آزاد خودتنظیم گرفتار انتزاعیات هستند، که هنوز ظرفیت فهم و حتی نه خودآگاهی نسبت به شیوهی انباشت در مناسبات کنونی سرمایه در زیر سیطرهی رژیم ج.اسلامی را درک نکردهاند. هنوز تفاوت ماهوی میان انباشت پول و سرمایه را نفهمیدهاند. هنوز حتی در حد اقتصاددانان
#نوریکاردوئی، نفهمیدهاند که تفاوت بسیار بالای نسبت نرخ سود به ارزش (بدون دوگانهی ارزش لازم و اضافی به تعریف مارکسی) چگونه محاسبه میشود. چگونه است که اقتصاد تولیدی با ظرفیت یکسوم، مولد رانت تصاعدی و بهرهی بانکی بالای غیرقابل تصور میتواند باشد! آنان در شرایط انحصار مقتدرانهی
دولت توتالیتر، چندان حرفهای مضحکی را میزنند که:
«اگر به روند تاسیس و ماندگاری و در نهایت گسترش چنین نهادهایی (دولتی) در کشور نگاه کنیم، عنصر مهم و حیاتیِ «تداوم» را به عنوان علتالعلل فرایند تطور و گسترش آن
ها مشاهده میکنیم. تداوم حیات این نهادها علاوه بر خطراتی که در گسترش ساختار دولتی و عوارضِ متعاقب آن دارد، عارضه تداخل وظایف با بخشهای دولتی و رقابت و درگیری بر سر جذب منابع و اعتبارات ملی را هم به وجود میآورد و اوضاعی را رقم میزند که هر نهاد به منظور اثبات ضرورتِ وجودیِ خود دست به اقداماتی بر خلاف اصول مسلمِ اقتصاد زده و مشکلات و مصائب بعدی را بر گُرده کشور تحمیل میکند.» [اقتصاددان - نجات بهرامی (۱۵ فوریه ۲۰۲۱)] و نمیفهمند؛ حتی برای اجرایی شدن چنین مناسباتی، ابتداء بایستی خود عامل پیشگیرندهی آن -رژیم ج.اسلامی- بایستی برچیده شود، تا چنان ایدههای مالیخولیایی متحقق گردد.
زمینلرزهی ظاهرا نه خیلی ویرانگر ۵.۶ ریشتری شهر
#سیسخت که تمام اهالی را بدون سرپناه و بدون
دولت مسئول در برابر سرمای جانسوز رها کردهاند، به دست نامرئی بازار آزاد بسپارند، تا که با آن بتواند؛ «در شرایط خاص چون وقوع زلزله و سیل... جمعیت بیشتری از افراد جامعه روی پای خود ایستاده و معاش و معیشت خود را یا از طریق کارآفرینی و راهاندازی کسب و کارهای شخصی و یا با ورود به بازار کاری که بخش خصوصی تدارک دیده است، تامین نمایند.»
[همان اقتصاددان]
جمهوری اسلامی، همانگونه که رژیم ناسیونالسوسیالیست نازی و با دمکراسی انتخاباتی بر سر کار آمد، با دمکراسی “جمهوری اسلامی، آری یا نه” بر تاریخ تحمیل شد و
دولت ساخت، دولتی سرشار از
تناقض
ها با سرمایه و اقتصاددانهایی که محصول این تناقضات هستند.
#ن_برینhttps://t.center/kkfsf