📚🚨 روش: از #گروندریسه تا سرمایه#
🖌 نوشتهی: خوان اینیگو کارراترجمهی:
حسن مرتضوی۳۰ اوت ۲۰۲۲
💢مارکس در اوت ۱۸۵۷ شروع به نگارش پیشنویسهای اثری کرد که کتاب سرمایه سرانجام از آن از کار درآمد و با عنوان گروندریسه منتشر شد. او در سطرهای آغازینِ دستنوشتهی گروندریسه اظهار میکند: «افراد تولیدکننده در جامعه ــ بنابراین، تولید اجتماعاً متعیّن افراد ــ بیگمان نقطهی عزیمت است.»
💢مارکس قبلاً نیاز به نقطهی عزیمت یکسانی را همراه با انگلس به اثبات رسانده بود. اما به زحمت یک سال پس از قلمیکردن نخستین دستنویس، و مستقیماً در نتیجهی آن، شروع به کار بر پیرامون نقد اقتصاد سیاسی کرد و کالا را نقطه شروع جدید خود قرار داد. از آن به بعد، مارکس نه تنها این آغازگاه اخیر نقد اقتصاد سیاسی را از نو تأیید کرد بلکه هنگام ارائهی آن در بند آغازین سرمایه، ضرورت آن را نیز بیان کرد: «ثروت جوامعی که شیوهی تولید سرمایهداری بر آنها حاکم است، همچون ”تودهی عظیمی از کالا“ و کالای منفرد، همچون شکل عنصری این ثروت به نظر میرسد. پس پژوهش ما با واکاوی کالا آغاز میشود.»
💢مارکس در اواخر زندگیاش بار دیگر بر ضرورت این نقطه شروع تأکید کرد: «در وهلهی نخست، من از”مفاهیم“ آغاز نمیکنم، بنابراین از ”مفهوم ارزش“ آغاز نمیکنم و نباید آنها را به هیچ قسم ”تقسیم کنم“. آنچه از آن آغاز میکنم، بسیطترین شکل اجتماعی است که محصول کار در آن قالب در جامعه معاصر ارائه میشود و آن ”کالا“ست.»
💢تنها استدلال واقعی آشکار شده در متن گروندریسهْ میانجی تغییر آغازگاهی است در بند اول آنکه در سطور بالا مطرح شد، به آنچه از پیرامون نقد اقتصاد سیاسی ذکر شد. بنابراین، خود متن گروندریسه باید جایی باشد که بتوان ردپای باقیمانده از آن گذار را جستوجو کرد.
💢چندین نظریهپرداز مارکسیست این تغییر در نقطهی عزیمت را بازتاب گذار از فرایند پژوهش به فرایند ارائه میدانند که مارکس در سرمایه به وجوه متفاوتش تلویحاً اشاره کرد بدینسان، برخی از پژوهشگران اذعان کردهاند که تکوینِ گروندریسه به سرمایه اساساً به ارائه مربوط است. علاوه بر این، عدهای دیگر ادعا کردهاند که این تکوین دیالکتیکی فقط به روش ارائه متعلق است. سرانجام برخی از مولفان استدلال کردهاند که مارکس عامدانه کوشید تا روش پژوهش در روایتهای منتشرشده نقدش از اقتصاد سیاسی را پنهان کند. نتیجهی تلویحی خط استدلالی یاد شده این است که هر تلاشی برای یافتن راهنمای روش پژوهش باید بهجای سرمایه بر گروندریسه متمرکز باشد. اما نمیدانیم آیا این تغییر در نقطهی عزیمت در واقع تکوین خودِ روشِ پژوهش است که در سرمایه به کمال خود میرسد یا خیر. در این مورد، راهحل این پرسش در تشخیص محتوای مشخص بالفعل آن تکوین نهفته است.
💢در مقابل، مارکس کتاب پیرامون نقد اقتصاد سیاسی را با آشکار کردن ایجابی تعیّنهای کالا آغاز میکند. دقیقاً این شرحوبسط است که با دلیل وجودی مقولههای اقتصاد سیاسی، از جمله نظریهی برگهی گواهی ساعات کار، به اوج میرسد. به بیان دیگر، نقد اقتصاد سیاسی دیگر از شرحوبسط نظریههای اقتصاد سیاسی آغاز نمیکند، شرحوبسطی که بحث انتقادیْ آن را مقدم بر نیاز به توجه به تعیّن واقعی میداند. برعکس، نقد از مواجهه با خودِ تعیّن واقعی آغاز میکند و آن را در تکوینش تا جایی دنبال میکند که مقولات اقتصاد سیاسی همچون شکلهای لازمِ ایدئولوژیکِ وجودِ آن تعیّن واقعیْ آشکار میشوند. این مسیر جدیدِ استدلالی فقط در سرمایه، بهویژه در روایتِ قطعی فصل نخست در ویراست دوم، به بلوغ و کمال میرسد. مارکس در آنجا با آشکار کردن تعیّنهای کالا آغاز میکند و تکوین دیالکتیکی گنجیده در آن فصل را با نشان دادن این موضوع نتیجه میگیرد که چگونه هر دو اقتصاد سیاسی کلاسیک و عامیانه دو شکل ضروری آگاهیای هستند که به واسطهی بتوارهپرستی کالا در بند میشوند. بار دیگر، با مسئلهی ماهیتِ تغییر روشمندانه مواجهه هستیم که در شکل استدلال مارکس جرحوتعدیل به بار آورد. از آنجاکه نتیجهی این تغییر برای نخستین بار در کتاب پیرامون نقد اقتصاد سیاسی به بار مینشیند، ما فقط میتوانیم مسیر تکوین آن را در متن گروندریسه دنبال کنیم...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-36l#گروندریسه #مارکس #روش#خوان_اینیگو_کاررا #حسن_مرتضوی@naghdبه ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf