ادامه ⇩ ⇩ ♦️از سوی دیگر واقعیتی که دولت چین با آن روبروست، تجربهی روسیه است که آنها مشاهده میکنند که جهان غرب به رهبری آمریکا با روسیه پس از حمله به اوکراین چه معاملهای کرده است و اقتصاد چین چنین چالشی را تحمل نمیکند. آنها بر این واقعیت واقف هستند که در قبال سیر کردن شکم یک میلیارد وسیصد میلیون چینی مسئول هستند و آمریکا مهمترین شریک تجاری آنهاست. آنها رژیم جمهوری اسلامی را میبینند و میدانند، برخلاف بزرگنماییهای خلاف واقع،
ایستادن در مقابل ناظم جهان تکقطبی سرمایه عواقب سنگینی دارد. آنها از رفتار آمریکا و دهنکجی پلوسی بهشدت خشمگین هستند، اما اقتصاد و منافع سرمایه را در اولویت میبینند. این یک سکانس از یک فیلم بلند در منطقهی
#پاسیفیک است، که حداقل در سه دههی آینده در این منطقه شاهد آن خواهیم بود. صفآرایی و رجزخوانی چینیها و برگزاری مانور پیرامون این جزیره و حضور ناوهواپیمابر و ناوهای تهاجمی آمریکا در نزدیکی جزیره تایوان و بیتفاوتی آمریکاییها نسبت به تهدیدات چینیها و انجام این سفر، نشانگر آن است که
آمریکا بهسان یک ابرقدرت سرمایهداری و چین بهسان یک قدرت جهانی سرمایه در حال تغییر ریل از همکاری Cooperation به رقابت Competition/ Wettbewerb هستند و دورنمای رویارویی Confrontation/ Konfrontation در رفتارهای طرفین نیز دیده میشود.
تایوان تنها یک موضوع مورد مناقشه و منازعهی میان آمریکا و چین است. چین با اقتصاد پویای خود در نیم قرن اخیر، توانست از یک کشور توسعهنیافتهی آسیایی به دومین قدرت بزرگ اقتصاد جهان سرمایهداری پس از آمریکا تبدیل گردد. پیشبینیها نشان میدهد تا سال ۲۰۳۰ میلادی اقتصاد چین احتمالا از اقتصاد آمریکا پیشی گیرد. پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی و نظم دو قطبی، آمریکا بهسان تنها ابرقدرت تا سال ۲۰۱۰ میلادی رفتار کرده اما با
طلوع نظام سرمایهداری چین در ابتدای سدهی ۲۱، در سیاست بینالملل بهنظر میرسد که رقابت و رویارویی آتی در منطقه پاسفیک میان آمریکا و چین محتمل است، جایی که علاوه بر چین تمامی قدرتهای مهم غیراروپایی سدهی ۲۱ شامل روسیه، هند و ژاپن، کرهی جنوبی، استرالیا، اندونزی و مالزی در آن حضور دارند.
اکنون با جابجاییهای امنیتی/جهانی، انتقال مرکز ثقل قدرت جهان از #آتلانتیک به #پاسفیک جریان دارد. شواهد گویای این است که؛ آمریکا با جایگزینی برخی نیروهای قدرتمند (اسرائیل، عربستان و ترکیه) در منطقه از مراکز سنتی حضور و نفوذ خود از جمله در خاورمیانه (عراق و افغانستان و خلیج فارس) کاسته و بر پاسیفیک متمرکز میشود. اندک احتمال اینکه، چین بر خلاف روسیه و به دلیل وابستگیِ ساختاری اقتصادی به غرب که شریک درون نظم بینالمللی موجود است، کمتر از رفتارهای غیرمتعارف با نظم موجود برخوردار باشد. آنان میدانند که هزینههای رویارویی با غرب و آمریکا برای اقتصاد چین قطعاً سنگین خواهد بود.
در بازار واحد جهانی که سرمایه به شدت در هم ادغام گشته و سود حاصل از آن به نسبت توزیع سرمایه جریان دارد، تقسیم قهرآمیز بازار و تغییر هژمونی به شیوهی سابق میان قدرتهای استعماری پیشین و نظامهای سرمایهداری در دوران رقابت آزاد نخواهد بود. برای همین منطقه پاسیفیک و
تقابل چین و آمریکا بهجای تعامل، میتواند برای هستی سرمایهی
جهانی بسیار سرنوشتساز باشد،
اگر که در میان این چالشها و تضادهای اجتنابناپذیر، #جنبش_جهانی #طبقهی_کارگر بهعنوان قدرت نوظهور وارد عرصهی تعیین تقدیر تاریخی خویش شود و بخواهد اختیار سرنوشت #رهایی_خویش را خود بر دست گیرد.
باشد آن روز درین میکده از دُ
ردکشان، که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf