🚩📄 گذر از یک #انقلاب_اجتماعی به #جنبش_تودهای_ارتجاعینوشتهی #چهاربخشی#بخش_یکم🚨#انقلاب پیشرس آلمان در ناآمادگی اجتماعی با قتل فجیع
رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت، به دست سپاهیان آزاد «فرای کورپس» (که بعدها ستون اصلی SS ارتش هیتلری را تشکیل داد)، زیر رهبری دولت سوسیالدمکرات و به دستور سران جمهوری وایمار، در ۶ ژانویهی ۱۹۱۹ کشته شدند و انقلاب به شکست انجامید. این شکست طلیعهی رخدادهایی بود که بعدها فاشیسم از درون آن سر برآورد. کمونیسم رادیکال مورد نظر رزا را طبقهی کارگر آلمان پاسخ نداد، قربانی آن آدمکشان، جمهوری
ای که با شورش ملوانان در ۲۹ اکتبر ۱۹۱۸ آغاز و با پیوستن بخشی مهمی از کارگران به انقلاب، در ۹ نوامبر ۱۹۱۸ بر سر کار آمده بود، در ۳۰ ژانویهی ۱۹۳۰ به رژیم دیکتاتوری ـ نظامی هیتلر دگر شد که
جنبش توده
ای فاشیستی را برانگیخته بود.
انگیزههای این رخداد انقلابی را عوامل متعددی به حرکت در آورده بود؛ حس حقارت از شکست لایههای بالای
تودهی طبقهی متوسط در جنگ جهانی اول با تحریک به هراس توسط دستراستیها، سبب شکست را کمونیسم و انقلاب کارگری و انحلال امپراتوری برشمردند؛ هیأت صلح جمهوری وایمار را مسئول پذیرش قرار عهدنامهی ورسای معرفی کردند؛ لهستان را غاصب بندر دانتسیگ در شرق و فرانسویها و بلژیکیها را عامل اشغال منطقهی آلزاس ـ لورن و اوپن ـ ملمودی در غرب میدانستند؛ جامعه
ای که ارزش واحد پولیاش از تورم و رکود بزرگ اقتصادی نابود شده بود، طبقهی متوسط که با ترس از سقوط و تهدید به رؤیای وحشتناک غلطیدن در دامن طبقهی کارگر زیر سیطرهی کمونیستها به وحشت افتاده بود؛ از سویی نفوذ افکار لیبرالدموکرات را زمینهساز اضمحلال امتیازات اشرافی و رسومات کهن مذهبی و پدرسالارانهی اشرافیت آلمانی میدیدند؛ از سوی دیگر پیشروی بلشویسم و احزاب مارکسیست را خطر آیندهی آلمان میدانستند. از رشد اجتماعی کارگران و قدرت سندیکاها و شوراها در مقابل انفعال طبقهی متوسط هراس داشتند؛ به موقعیت رشد اقتصادی و اجتماعی یهودیان در خروج از حاشیهی نژاد تحقیرشده و از فروافتادن ملت مسیحی فقیرشدهی آلمانی حسادت میورزیدند؛ و در یک کلام، دنبال آن عوامل درونی و بیرونی که بتواند«بز قربانی» سقوط و گناه روزافزون آلمانیها و خصوصاً طبقهی متوسط مذهبی در حال فروپاشی از سقوط به قعر نیستی باشد.
🚨مجموعهی این رویدادها سبب پدیداری
جنبش توده
ای فاشیستی در آلمان گردید و هیتلر فاقد تبار اشرافی را با ملیت اتریشی به سریر قدرت آلمان جدید برکشید؛ که از هیچ ثروتی برخوردار نبود و دستی در تجارت نداشت؛ بدون بهره
ای از فرهیختگی و فردی خودساخته و سخنوری متبحّر؛ سربازی فداکار و فاقد مدالهای جنگی، بیپیشینه در احزاب بحرانزای سیاسی ـ اجتماعی که بعد از شکست بحران انقلابی و در سال ۱۹۱۹ حزب او تشکیل شد و تا تشکیل دولت در ۱۹۳۳، فقط ۱۴ سال فعالیت سیاسی کرده بود؛ و... با چنین سرشتنمایی، انقلاب کارگران ـ سربازان به یک
جنبش توده
ای فاشیستی فراروئید که سرشار از نفرت به کمونیسم، جمهوری، دموکراسی، لیبرالیسم، سوسیالیسم، هر خارجی، یهودیها، کولیها و هر چیزی که مایهی تضعیف و تحقیر ملت بزرگ آلمان شده بود، که نخست به آلمان و سپس اروپا و سراسر جهان و بشریت استفراغ کرد.
🚨جز یکی دو سال که ماهعسل ملت با «رایش سوم» بود،
جنبش شتابان به استقرار دیکتاتوری گروید و در درون به کار شاق و در بیرون به دوزخ آتش با جنگ جهانی دوم بدل شد. کشور و ملت را چنان به خاک سیاه نشاند که کشتهها چندپشته بیش از جنگ اول، ویرانی مطلقنسبی، خروج بخشی از سرزمینهای آلمان و آلمانینشین قرارگرفتن زیر حاکمیت دؤل همسایه شد.
⇩ ⇩