🎈 #پایان_راه
فروپاشی شوروی و ریشههای آن
برای فروپاشی اتحاد شوروی
(سوسیالیسم دولتی)، انواع دیدگاهها با گرایشات گوناگون وجود دارد.
برخی جنگ داخلی و دخالتهای امپریالیستی را علل انحراف و برخی آنرا نتیجهی شکلگیری "اقتصاد دوم"ی میدانند که خارج از حوزهی اقتصاد رسمی شکل گرفته بود و طبقهی خاص خود را خلق کرد. طبقهای که درآمد افرادش نزدیک به سی درصد از اقتصاد بود. برخی معتقدند سوسیالیسم روسی بعد از استالین از مسیر اصلی خود منحرف شد و نظامی که قرار بود بعد از انباشت سرمایه راه به سمت سوسیالیسم ببرد، به ناگاه رویارویی با امپریالیسم را ـ آنهم بدون رسیدن به سرمایهداری ـ هدف پرهزینه خود قرار داد. برخی پیشینهی آنرا به اجرای
“نپ” و بازسازی مجدد سرمایه مراد میکنند، برخی معتقدند سه عامل: بحران اقتصادی، عقبماندگی تکنولوژیک و هزینهی غیرقابل تحمل رقابت نظامی با غرب ریشهی اصلی این فرجام بود. برخی نیز بر این باورند که عدالت نتیجه تعادل در سیاستهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است، عدالتی که در شوروی فهم میشد اما عنصری مستقل تلقی میشد که به قیمت قربانی کردن آزادی، قرار بود بدست آید و همین فهم اشتباه منجر به فروپاشی شد و بسیاری تئوریها و فرضیههای دیگر.
🚨 اما هر چه بود،
#انقلاب_اکتبر در ساختاری شکل گرفت که با وجود تمامی
فاکتهای سوسیالیستی، مردهزاد استقرار یافت. نه
#لنین، نه
#استالین و
#تروتسکی و یا دیگر رهبران
انقلاب، هیچکدام برای کشتن
انقلاب نیامده بودند، تمامی این گمگشتگی از مسیر
انقلاب در مسیری فراهم آمد که بعد از انحلال
نخستین انترناسیونال پرولتری دوران
#مارکس، انترناسیونال احزاب سوسیالدمکرات به جای پرولتاریا بدیل آن بدل گردید.
جایگاه #سوژهگی پرولتاریا برای
انقلاب را احزاب تسخیر کرده و پرولتاریا به جایگاه ابژهی احزاب سقوط کرد. جای
«خودرهایی طبقهی کارگر بهدست خویش» را در بازنمایی فرهیختگان از خودآگاهی پرولتری نشاندند و پیشقراولی منافع عام طبقات، بدیل میانجی منافع خاص طبقهی کارگر شد.
🎈 دلیل هرچه بود، سوسیالیسم انقلابی آنگاه که به دیدی انتقادی نظیر نگاه
#برنشتاین و
#کائوتسکی در آلمان و با گذار از طریق رفرمیسم و سرکوب
انقلاب ۱۸-۱۹۱۹ رسید یا در کشورهای اسکاندیناوی با تغییر و اصلاح و به روزرسانی متناسب با نیازها و واقعیتهای جامعه و جهان از طریق پارلمانتاریسم تعریف شد، سرنوشتی متفاوتتر حتی از نوع صلب و جامد روسیاش یافت.
🎈 #چینیها هم وقتی به تز معروف اصلاحگر خود یعنی بورژوای سرخ
"دنگ شیائوپینگ" رسیدند که گفت: "گربه باید موش بخورد چه فرق میکند سیاه و سفید؟"، به اولویتهای دیگری رسیدند که با اولویتهای ایدئولوژیکی ـ که مشکلی از مردم را حل نمیکرد ـ متفاوت بود.
🎈 فرق روش روسی و چینی در این بود که وقتی دنگ شیائوپینگ نگاهی به کشورهای توسعهیافته غربی میکرد و این وضعیت را با کشور عقبافتادهی خود مقایسه میکرد، از تجدیدنظر در سیاستها سخن میگفت و برنامهی چهار مدرنیزاسیون را در کشاورزی، صنعت، علم و دفاع پیگیری میکرد اما بورکراتهای روسی در حالی مغرور به تسخیر فضا بودند که متوجه تناقض وابستگی به دریافت وام و کمکهای خارجی برای رفع نیازهای اولیهی مردم خود نبودند.
🎈 نتیجه آنکه روستای "شنژن در استان گوآنگ دونگ" با همان روش به روز توسعه و با دست کشیدن از شعارهای دهان پرکن ایدئولوژیک
«سهجهان»که در خلال دههها و تماشا از بالای میان دو کوه به نبرد پلنگها، ذهنی بودن و بیثمریشان ثابت شده بود، به قطب اقتصادی سرمایه تبدیل شد که خیلی زود در ده منطقهی اقتصادی دیگر چین هم تکرار شد، در حالیکه دغدغهی شهروند روس، تامین نیازهای معیشتی روزانهاش شد.
اگرچه بسیاری بر این باورند که الگوی چینی توسعهی اقتصادی بدون آزادیهای سیاسی هم بهزودی تناقض خود را نشان خواهد داد اما این امر، بدیهی است که اگرچه فقدان
"آزادی انسان" مقدمه فروپاشی است، ندیدن واقعیتهایی که دستکم نیازهای معیشتی او را هم فراهم کند، نشان از فروپاشی مضاعف و شتابانتری خواهد داشت. واقعیتی که نادیده گرفتن آن از جمله عوامل مشترک در همهی دیدگاههایی است که به ریشههای فروپاشی شوروی میاندیشند.
شرح تصویر:🎈 لحظهی تاریخی عتاب
#یلتسین به
#گورباچف هنگام سخنرانی ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱؛ در این تصویر بوریس یلتسین اولین رئیس جمهور روسیه به رهبر شوروی میگوید؛ متن مصوب دولت این کشور را بخواند و اعلام کند که دیگر «اتحاد جماهیر شوروی» وجود خارجی ندارد. او پس از این سخنرانی حکم انتقال کنترل سلاح هستهای استراتژیک کشور به "بوریس یلتسین" را امضا کرد و از قدرت کنار رفت.
بهبهانهی سالگرد فروپاشی شوروی#لینک:https://t.me/kkfsf/22971
https://t.center/kkfsf