🚩📚 نظام شورایی در
آلمان🖌نوشتهی: ریچارد مولر
ترجمهی: سیاوش محمودی
۴ ژوئیه ۲۰۲۰
توضیح مترجم: ریچارد مولر یکی از اعضای «معتمدین انقلابی» برلین بود که در سازماندهی فعالیتهای اعتصابی سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۸ در
آلمان شرکت داشت. در روزهای انقلابی نوامبر، مولر بهعنوان رئیس شوراهای کارگران و سربازان در برلین انتخاب شد. او پس از شکست
انقلاب به حزب کمونیست تازهپای
آلمان پیوست. در جریان استالینیزاسیون حزب، مولر از زندگی سیاسی کنارهگیری میکند. پس از آن دیگر ردی از او در دست نیست.
🔸 امروز میشنویم که میگویند آنچه در روسیه از درون مناسبات رشد کند، در کشورهای اروپای غربی با جنبش توسعهیافتهی اتحادیهای محلی از اعراب ندارد. اما ما همان علل و پدیدهها را در این کشورها نیز مشاهده میکنیم. حتی در انگلستان، در کشوری با قدیمیترین اتحادیههای کارگری بههم پیوسته، امروزه در بسیاری از موارد مبارزات اقتصادی بهکمک نمایندگانی که در نقطه مقابل اتحادیه کارگری قدیمی قرار دارند، به پیش برده میشود. در اینجا نیز کارگران ارگانهای جدید مبارزاتی خود را که با شرایط انقلابی مطابقت دارد، ایجاد میکنند. حتی در انگلستان ایده شورا بهعنوان بیان نویی از مبارزات طبقاتی پرولتری سر بر آورده است. اتحادیههای قدیمی خود را سازمانهای مبارزه طبقاتی پرولتری معرفی میکنند.
🔸 بدون تردید نیز چنین است، اما آنها ملزومات مبارزات طبقاتی انقلابیای را که اکنون در تمام کشورهای سرمایهداری با قدرتی کمتر یا بیشتر در حال تأثیرگذاریاند، برآورده نمیکند. در کشورهای اروپای غربی، این سازمانهای مبارز انقلابی جدید نه تنها علیه خواست جامعه بورژوایی بلکه علیه خواست رهبران سازمانهای مبارزاتی موجود پرولتاریا شکل میگیرند. پدیدهای که بعداً در مورد آن صحبت خواهم کرد.
🔸 آنچه را که در روسیه و انگلیس شکل گرفت، در
آلمان نیز مشاهده میکنیم. اگرچه علل این پدیدهها یکسان است، اما تأثیرات بیرونی آن از اشکال متفاوتی برخوردار است. هنگامیکه در نوامبر سال ۱۹۱۸ در
آلمان سازمانهای مبارز پرولتری جدید در شوراهای کارگری شکل گرفت، از آن بهعنوان تقلید از «روشهای بلشویستی» یاد میشد. با اینحال، این سازمانهای رزمنده جدید بهعنوان پیامد حوادث نوامبر شکل نگرفتند، بلکه در دوران جنگ، زمانیکه سقوط نوامبر هنوز قریبالوقوع نبود، ایجاد شده بودند. آنها حاصل تأثیرات اقتصادی جنگ، سرکوب هرگونه جنبش آزاد طبقه کارگر تحت لوای شرایط محاصره، شکست کامل اتحادیهها و همچنین احزاب سیاسی بودند. عملکرد اتحادیههای کارگری به بهانه شرایط محاصره مهار شد و به علاوه بوروکراسی اتحادیه بهخدمت سیاست جنگی درآمد. حزب سیاسی کارگری دچار انشعاب شد. در حالیکه بخشی از آن با صراحت کامل خود را در خدمت سیاست جنگی رژیم قرار داده بود، بخش دیگر برای مقاومت در برابر آن بسیار ضعیف بود. آن بخش از طبقه کارگر که به بلوغ سیاسی و انقلابی دست یافته بود، بهدنبال اشکال جدیدی از مبارزات پرولتری انقلابی، بهدنبال یافتن سازمان رزمنده نوینی بود. این تلاشها ابتدا در کارخانجات بزرگ شکل گرفت و اشکال مستحکمتری هم پیدا کرد. هنگامیکه ناگهان در ژوئیه سال ۱۹۱۶ ،۵۵۰۰۰ کارگر در برلین نه برای بهبود اوضاع اقتصادی، بلکه به دلایل سیاسی، وارد اعتصاب شدند، جامعه بورژوایی، بلکه فراتر از آن، رهبران سوسیال دموکراسی و اتحادیهها نیزنتوانستند این واقعیت بیسابقه را درک کنند. این واقعیت، تمام تجارب بهدست آمده جنبش کارگری را بهسادگی وارونه کرد. دلایلش را در کجا باید جستجو کرد؟ چه کسی این اعتصاب را آماده و رهبری کرد؟ ...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1yN #ریچارد_مولر #سیاوش_محمودی #انقلاب_آلمان #جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری #شورا 🖋@naghdhttps://t.center/kkfsf