⚫️🛢جامعهی قهقرایی اخیرا مرکز افکار سنجی
#ایسپا گزارشی را منتشر کرده است که از هر ۱۰ نفر ایرانی، شش نفر بر این باور هستند که وضعیتشان نسبت به پنج سال قبل، بدتر شده است. چنین گزارشی البته امر عجیبی نیست. دادههای آماری درآمد سرانه، بودجهی خانوار و مصارف خصوصی نیز نشانگر این است که وضعیت رفاهی خانوارها به اواسط دههی هشتاد برگشته است.
● در دهه هشتاد، جامعهی ایران در قیاس با همسایگان و دیگر کشورهای در حال توسعه نسبت به سرعت کمتر رشد خود ناراضی بود، اکنون دیگر از مقایسه خودش با دیگران گذشته و وضعیت خودش را با گذشتهی خویش مقایسه میکند و گواه عقبماندگی و کاهش ملموس سطح رفاه خود است. دیگران که فاصلهی نجومی گرفتهاند.
● انگشت بهانهی رژیم برای توجیه این عقبگرد، به تحریم و عوامل ناپیدای داخلی (چون غیر از رهبری و تمامی دستاندرکاران کسی وجود ندارد) و خارجی میباشد. اپوزیسیون درونی دولت هم، ضعف دولت در ادارهی کشور را ریشه این پسرفت میداند. مبنای مقایسه عموم مردم در دهه هشتاد که کشور با وفور درآمد نفت مواجه بود با جهان امروز در دههی نود متفاوت شده است.
● مقایسهی دهه هشتاد قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار و کشورهای در حال توسعه در اوج رشد و تقاضای شدید با دههی ۹۰ که نه تنها دیگر کشورهای چین، برزیل، اروپا و آمریکا دیگر نفسی برای رشد ندارند بلکه با اضافه شدن نفتهای شیل و کاهش قیمت نفت به زیر ۵۰ دلار و افزودهشدن کرونا نیز به ماجرا، وضع را دگرگون کرده است.
● نرخ افسانهای نفت و درآمدهای رانتی بیپایان آن فروکشیده و حتی اگر تحریمها لغو میشد دیر یا زود رژیم با این بحران مواجهه میشد. اما در ماهیت آن ارادهای برای مواجهه با بحران نیست. اینک با تحریمهای کنونی (حتی در صورت ملغا)، اقتصاد بدون اتکا به نفت از استثنای گذشته به قاعدهی امروز و آینده بدل خواهد شد!
● چرا میلیاردها دلار پول نفت خام به توسعه نینجامید.
پاسخ در نقدی نهفته است که چرایی آنرا در رویداد انقلاب شکستخورده باید جست. چیزی که در طول تمامی سالهای پس از انقلاب، رژیم طبقاتی حاکم نه تنها از پرداختن بدان امتناع کرد، بلکه حاکم بلامنازع مرتجع آن
#خمینی، بهجز “دانش آفتابه”، مطلقا اطلاعی از چند و چون اقتصاد سیاسی نداشت، تنها چیزی که در پاسخ بحران گفت: “ما برای ارزان شدن خربزه انقلاب نکردیم، ما برای اسلام انقلاب کردیم!” اگر چه در همان سال انقلاب یک کارگر ایران ناسیونال گفت: “ما برای رفاه و زندگی بهتر انقلاب کردیم!” دو درک عمیقا متناقضی که دو انسان همعصر، یکی هپروتی و مغزی پوسیده در حجرهی واپسگرایی(خمینی) که از بد روزگار رهبری انقلاب اجتماعی بر دوشش نهاده شده بود و دیگری کارگری از طبقه که در ناآمادگی تاریخی، واپسین انقلاب سدهی بیستم را در جامعهای از خودبیگانهشده از افیون دینی برپا ساخته بود. و حالا نیز صدمهاش را نه در سفرهها که دیگر با مغز استخوان میچشد. زینهار از آن روز که ۶ نفر از ۱۰ نفر به ۱۰ نفر از ۱۰ نفر برسد و دیگر اداره جامعه با دعای بندگان که هیچ، با فرود “خدا” از عرش بر زمین نیز امکانپذیر نباشد.
#انقلابی_رادیکال را باید تدارک دید!
https://t.center/kkfsf