🚩🚨📚 واکاوی فرآیند بازتولید نزد کِنِه و اسمیت
▫️انباشت سرمایه: بخش نخست، فصل دوم۲۰ دسامبر ۲۰۲۳
🖌 نوشتهی: رزا لوکزامبورگترجمهی: کمال خسروی
🔸اکنون به بازتولید از منظر
سرمایهدار منفرد، همانا نمایندهی نمونهوار و عامل بازتولید نگریستیم که به میانجی شُمار بسیاری از اقداماتِ بنگاهدارانهی
سرمایههای خصوصی منفرد به مرحلهی اجرا درمیآید. این نگاه دشواریهای این معضل را بهبسندگی به ما نشان داد. اما به محض آنکه ما از منظر
سرمایهدار منفرد رو به سوی منظر جملگیِ
سرمایهداران بگردانیم، این دشواریها افزایش مییابند و به نحوی فوقالعادهْ پیچیده و درهم تنیده میشوند.
🔸حتی نگاهی سطحی نشان میدهد که بازتولید
سرمایهدارانه را بهمثابهی تمامیتی اجتماعی نمیتوان بهسادگی حاصلجمع مکانیکی بازتولیدهای
سرمایههای خصوصیِ منفرد دانست. برای نمونه دیدیم که یکی از پیششرطهای بنیادین بازتولید گستردهی
سرمایهدار منفرد گسترش دامنهی امکان فروش در بازار کالاست. اینک، شاید این امکان نه بهواسطهی گسترش مطلق شرایط فروش بهطور کلی، بلکه در جدال رقابت با دیگر
سرمایهداران منفرد، و به زیان آنها برای این
سرمایهدار منفرد حاصل شده باشد، بهطوری که آنچه به سود این یکی است، به زیان دیگری یا
سرمایهداران متعدد دیگری باشد که از بازار رانده شدهاند. این روند، امکان بازتولیدی گسترده را برای یک
سرمایهدار منفرد فراهم میکند، اما
سرمایهداران دیگر را به نقصانی در بازتولید ناگزیر میسازد. یک
سرمایهدار میتواند به بازتولید گسترده دست یازد، درحالیکه
سرمایهداران دیگر حتی موفق به انجام بازتولید ساده نیز نخواهند شد و به این ترتیب جامعهی
سرمایهداری در تمامیت خود فقط شاهد جابهجاییِ موضعیْ و نه تغییری کمّی در بازتولید است. همچنین ممکن است که بازتولید گستردهی
سرمایهی یک
سرمایهدار توسط ابزار تولید و نیروهای کاری جامهی عمل بپوشد که به دلیل ورشکستگی، یعنی تعطیل کامل یا جزئیِ بازتولید نزد
سرمایهداران دیگر، آزاد شده و در اختیار این
سرمایهدار قرار گرفتهاند.
🔸جریانهای روزمره ی بازتولید نشان میدهند که بازتولید کل
سرمایهی اجتماعی چیزی غیر از بازتولید بیحدومرز افزایشیافتهی یک
سرمایهدار منفرد است و روالهای بازتولید
سرمایههای منفرد بیشتر به نحوی توقفناپذیرْ یکدیگر را تلاقی میکنند و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر هر لحظه میتواند به درجاتی بیشتر یا کمتر موجب انتفای دیگری شود. بنابراین، پیش از آنکه به پژوهش پیرامون مکانیسم و قوانین کل بازتولید
سرمایهدارانه بپردازیم ضروری است این پرسش را طرح کنیم که باید چه تصوری از بازتولید کل
سرمایه داشته باشیم و بپرسیم که آیا اساساً میتوان از تودهی بههمریختهی حرکتهای بیشُمار
سرمایههای منفرد که همگی در هر لحظه بنا بر قواعدی مهارناپذیر و غیرقابل محاسبه تغییر میکنند ــ گاه به موازات یکدیگر جریان دارند و گاه با یکدیگر تلاقی میکنند و موجب انتفای دیگری میشوند ــ چیزی به نام کل بازتولید ساخت؟ آیا اساساً چیزی بهعنوان کل
سرمایهی اجتماعی وجود دارد و این مقوله نهایتاً مُعرف چه چیزی در فعلیت واقعیِ جامعه است؟ این نخستین پرسشی است که پژوهش علمی پیرامون قوانین بازتولید باید طرح کند. کِنِه، پدر مکتب فیزیوکراتی، که با تهور و سادگی کلاسیک در نخستین سپیدهدم اقتصاد سیاسی و نظام اقتصادی بورژوایی بیپرواییِ پرداختن به این معضل را یافت، وجود کل
سرمایهی اجتماعی را در مقام مقداری واقعاً فعالْ بی اماواگرْ بدیهی تلقی کرد. جدول اقتصادی مشهور او که هیچکس جز مارکس رازش را نگشوده بود، به یاری سطوری اندکْ خطوط عمدهی حرکت بازتولید کل
سرمایه را بازنمایی میکند، جدولی که کِنِه در آن، در عینحال در نظر میگیرد که این بازتولید را باید تحت شکل مبادلهی کالایی، یعنی بهمثابهی فرآیند گردش، فهمید...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:https://wp.me/p9vUft-3Ps
#رزا_لوکزامبورگ #کمال_خسروی
#انباشت_سرمایه #سرمایه_اجتماعی@naghdبه ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf