🔥⚫️ به مناسبت یکمین سال جنگ امپریالیستی روسیه در اوکراین
🖌 #علی_رها
بخش چهارم: #استراتژی_امپریالیسم آمریکا برای سلطه بر جهان
هرکس که از استراتژی راهبردی امپریالیسم آمریکا کوچکترین اطلاعی داشته باشد، به سهولت درمییابد که دستکم از ۲۰ سال پیش، نه روسیه بلکه چین رقیب اصلی آمریکا برای کسب هژمونی و تسلط بر بازارهای جهانی بوده است. طی ۳۰ سال گذشته، درمقایسه با محدودیتهایی که چین برای سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی ایجاد کرده است، روسیه نسبتا درهایی باز داشته است. دقیقا به خاطر حفظ بازار وسیع روسیه است که
اتحادیهی اروپا و نیز ناتو عضویت اوکراین را سالها معلق نگاه داشته بودند. آخرین باری که اوکراین تقاضای عضویت در پیمان ناتو کرد، آلمان و فرانسه آنرا وتو کردند. البته سیاستمداران کارکشتهی غرب برای حفظ برگ برنده در برابر روسیه، هیچگاه به وضوح اعلام نکردند که اوکراین را به عضویت نخواهند پذیرفت.
حتی پس از دخالت نظامی روسیه در گرجستان و سوریه، زمانی که روسیه در سال ۲۰۱۴ کریمه را تصرف کرد و در شرق اوکراین مستقیما از تجزیهطلبان روسی حمایت همهجانبهی نظامی کرد، واکنش اروپا و حتی آمریکا نسبتا خفیف بود. پس از لشکرکشی نظامی کنونی روسیه به اوکراین، تازه متوجه شدیم که اقتصاد روسیه و غرب تا چه حد به یکدیگر پیوند خوردهاند. از کلیهی پروژههای عظیم استخراج نفت تا لولههای گاز به اروپا، از شرکتهای مالی، بیمه، هواپیمایی، خودروسازی و کشتیرانی تا شرکتهای کامپیوتری، چه برسد به اپل، مایکروسافت، مکدونالد و استارباکس، همگی مشغول جمعآوری سودهای کلان خود بودند. بر اساس آخرین آمار دانشگاه یل، برغم تحریمهای غربی،
هم اکنون بیش از ۴۰۰ شرکت بینالمللی کماکان به فعالیتهای خود در روسیه ادامه میدهند. صدها شرکت دیگر هم به امید بازگشت، فعلا فعالیتهای خود را به حالت تعلیق در آوردهاند.
در واقع، در سالهای اخیر، جنگهای تبلیغاتی و سیاسی و تعرفههای گمرکی و غیره جملگی علیه چین صورت گرفت که در زمان ریاست جمهوری ترامپ، همهنگام با نزدیکی او به پوتین، به اوج رسید. اینطور نیست که تا پیش از حمله نظامی روسیه به اوکراین، دولتهای غربی نسبت به سرمایهگذاری الیگارشهای روسی در جوامع خود، خرید بهترین و مرغوبترین املاک در قلب لندن، نیویورک و فلوریدا، بی خبر بودند.
در حال حاضر تهاجم نظامی روسیه به اوکراین معادلات قبلی را دستکم برای مدتی متحول کرده است. برندهی این جنگ، نه روسیه و حتی شرکتهای انحصاری غرب بلکه چین است. کلیهی اقتصاددانان رسمی و غیررسمی اتفاق نظر دارند که دود تحریمهای غرب به چشم خودشان هم میرود. بر اساس آخرین برآوردها، حتی پس از پشت سر گذاشتن کرونا، اقتصاد آمریکا با تورمی ۸ درصدی توام با رکودی نسبی مواجه خواهد بود.
. بنابراین، سادهانگاری است چنانچه به تقابل کنونی روسیه و غرب صرفا از دریچهی تنگ دوگانهی ناتو ــ روسیه نگاه کنیم. واقعیت این است که جوامع غربی بعد از دوران رونق پس از جنگ جهانی دوم، یعنی پس از انهدام بخش عظیمی از سرمایههای ثابت بهواسطهی جنگ، دستکم از نیمهی دوم دههی ۷۰ سدهی پیش با بحران مزمن نازایی یا کاهش نرخ سود مواجه بودهاند. ترفندهایی چون تخفیف مالیاتهای شرکتهای سرمایهداری، و یا افزایش سن بازنشستگی، کوتاه کردن دورهی بیمهی بیکاری، و حتی خصوصیسازی حقوق بازنشستگی، و غیره، حاکی از آن است که رونق دولتهای لیبرال غربی به سر آمده است. نازایی سرمایهداری لیبرال به همراه زوال بهاصطلاح دولتهای رفاه، و ضعف نیروهای چپ، شرایط مناسبی را فراهم کرده است که روندی قهقرایی بهسوی اقتدارگرایی و محدود شدن آزادیهای دموکراتیک بوجود بیاید – آزادیهایی که دستاورد چند سده مبارزهی اجتماعی بوده و به کسی اعطا نشده است.
نارضایتیهای عمومی ناشی از شکافهای رو به رشد طبقاتی، بهطور بالقوه، بدیلهای متعارضی را پیش روی فرودستان جوامع غربی گذاشته است. یکی، جنبش جهانی و عظیم وال استریت بود که رفتهرفته به خاموشی گرائید و دیگری حرکتی از بالا، از سوی راست افراطی است که در ساحت پوپولیسم واپسگرای ترامپ، ماری لوپن، ویکتور اوربان، و دیگران، با احیای سنتهای منسوخی چون نژادپرستی، ضدیت با برابری زنان و حقوق دگرباشان، توسل به دین و مخالفت با علوم انسانی و اجتماعی،
بهعنوان بدیل لیبرالیسم عرضه اندام کردهاند. #ادامه ⇩ ⇩♦️