🔴 سرخط :
#آلن_بدیو، دو روز پس از پیروزی
#ترامپ در انتخابات، در دانشگاه کالیفرنیا سخنرانی کرد و گفت: «پیامد منفی و اجتنابناپذیر وجود ترامپ در زمانهی فعلی ما افسردگی، ترس و وحشت است. ورای این عواطف، باید پرسید: جهان معاصر که شبی چنینْ هراسآلود را ممکن میسازد، چگونه جهانی است؟ چگونه ممکن است کسی چون ترامپ، به قدرت برسد؟»
قریب به چهار سال از پرسشگری
بدیو و کاندیداتوری مجدد ترامپ میگذرد.
بدیو که سیستم سرمایهداری جهانی، سلطهی تمامقد بازار آزاد (آنگونه که مارگارت تاچر «یگانه بدیل موجود» نامید) و نابرابری را نتیجهی منطقی ظهور تاجری چون ترامپ در مقام رییسجمهوری میدانست، کارنامهی سیاسی ترامپ نیز، در کنار همان اصل «پیامد منفی اجتنابناپذیر» یاد شده قرار خواهد گرفت.
فاجعهی دیوارکشی در مکزیک و جداسازی کودکان از والدین خود، ایستایی بر سنت جنگافروزی روسای جمهور گذشته و تثبیت ویرانی در خاورمیانه، طرح صلح ترامپ یا آنچه در غیاب فلسطینیانْ «معاملهی قرن» نامید، چراغ سبز ترامپ به اردوغان جهت پاکسازی کردهای روژاوا و نشان دادن یک چهرهی متکی بر نئولیبرالیسم و کلیسا تنها مواردی انگشتشمار از کارنامهی سیاسی اوست.
ترامپ که ۱۵ مارس سال گذشته را روز ملی نیایش نامید، از همهی مردم خواست که برای محافظت و قدرت امریکا بر پایهی ایمان جمعی به دعا روی بیاورند. در جریان تظاهرات گسترده علیه کشته شدن جرج فلوید، پس از شلیک صدها گاز اشکآور و سرکوب شدید معترضانی که بهصورت مسالمتآمیز در اطراف کاخ سفید حضور داشتند، ترامپ به کلیسا رفت و با گرفتن یک انجیل در دست، بهصورت رسمی علیه معترضانْ اعلان جنگ کرد و ارتش و تمام قوای نظامی را برای سرکوب و پایان اعتراضات، فراخواند.
ترامپ بارها نیروهای سیاسی چپ و اعضای جنبش آنتیفا را آنارشیستهای کریه و تروریست نامید. شاید پس از دیوارکشی ترامپ در مرز مکزیک و جداسازی کودکان از مادران مهاجر، افکار عمومی این اقدام را واپسین سیاست نژادپرستانهی ترامپ در قبال مهاجران تعبیر میکرد. طی هفتههای گذشته، گزارش دهشتناک برداشتن رحم مادران مهاجر در اردوگاه مهاجرتی ایالات متحده به برگزاری تظاهرات زنان در نیویورک انجامید.
ترامپ در جریان رقابت با بایدن، به کرونا مبتلا و با بالاترین دریافت پادتنها از بیمارستان مرخص شد، همو که در بدو دریافت کرسی ریاست جمهوری، با لغو طرح اوباماکِر به نابرابری درمانی در ایالات متحده ادامه داد و تزریق مواد ضدعفونی کننده در بدن را به عنوان راهحل مقابله با کرونا برشمرد.
⚪️ حال میبایست پرسید که سوژهی انسانی در سیستم جهانی نئولیبرال بهچه شکل است؟ چگونه این هیولای فاشیسم از دل صندوقهای رای بیرون میآید؟ فاشیسمی دموکراتیک که ماحصل آن بوش، سارکوزی، امثال مارین لوپن و ترامپهاست. اگر: «سرمایهداری جهانی تنها بدیل موجودشان باشد»، اوباما، کلینتون، بایدن یا ترامپ هر یک به طریقی تمامیت الیگارشی سیاسی را قبضه میکنند، اما چنین امری بهمعنای پذیرش زوال و ویرانی تدریجی در زندگی است؟
پس از جنبش اشغال والاستریت و فرو نشستن آتش اعتراضات در امریکا، مسئلهی غیاب کامل هر شکلی از مقاومت و شورش با جنبش اعتراضی عدم پرداخت اجارهبها و ایستادگی علیه جنبش نژاد پرستی (BLM) وجههی دیگری پیدا کرد.
بیکاریهای گسترده ناشی از شیوع ویروس کرونا و اخراجها، فضای اعتراضی و خشم ناشی از قتل جرج فلوید، تجربهی خودگردانی کپیتولهیل و مرور کارنامهی ترامپ، همگی باعث نشد تا «تضاد نسبی» ترامپ و بایدن، همچون ترامپ/ کلینتون و ترامپ/سندرز از نظرها دور بماند.
الن
بدیو که تضاد بین ترامپ و رقبایش را «اختلافی درون پارامتری و واحد» نامگذاری کرده، گفته بود: «پس از ترامپ دیگر نمیتوانیم به همین روال ادامه دهیم. باید روندی تازه را آغاز کنیم، انتقاد، انکار، جنبش مردمی و مقاومتْ کافی نیست. دولتْ استمرار قدرت است و جنبشها عموما مستمر نیستند و ما یاس کلاسیک پایان یافتن جنبشها را میشناسیم. مردم نمیتوانند تا ابد در احساس مطبوعِ شورش قرار گیرند. پس ضرورت سیاسی ما که استمرار و دورهی سیاست مردمی را تبیین میکند، شرط سازماندهی است». با نگاهی به جنبشهای اعتراضی حاضر در ایالات متحده میتوان دریافت که ایستایی علیه مجموع زنجیروار فاشیسم، سرکوب دولتی، تبعات سیطرهی بازار آزاد و ماحصل آن، چگونه بهپیش میرود. جنبشهایی که با هر فراز و نشیبی در پی تغییر قوانین نابرابر و جنسیتی، افزایش دستمزدها، عدم پرداخت اجارهبها بهوقت بیکاری و فقدان درآمد حاضر و پایان خشونت ساختاری پلیساند. همان زنجیرهای که طی ماههای گذشته منجر به برآمدن یک جمله شد:
«نمیتوانم نفس بکشم».
«متن از گروه نویسندگان سرخط»
https://t.center/kkfsf