🌈باز هم دربارهٔ شب یلدا
🌈دیشب در یک گروه دوستان دورهٔ دانشجویی، ذیل مطلب دوستی دربارهٔ
#شب_یلدا و
#شب_چله و ارجحیت یکی بر دیگری، مطلبی سردستی نوشتم. امروز جستجو کردم ببینم آیا در متون کهن برای شب یلدا غیر از آنچه تاکنون خواندیم و میدانیم، منظورم نماد سیاهی و طولانی بودن و درازی است، وجه دیگری میتوان یافت که مثبت باشد و نشاندهندهٔ مطلوبیت این شب باشد. به چند مورد برخوردم که آنها را بدون شرح و توضیحی به اشتراک میگذارم. یادم آمد که برخی از این شواهد را سال پیش، پس از شب چله یا یلدا هم دیدم و نوشتنش را موکول کردم به سال بعد. پس بهتر است همین طور خام آنها را مطرح کنم:
از آن جمله آنکه هر کدخدای از
اصفهان، اگر درویش بودهاست و اگر توانگر، به حسب حال کدخدایی خویش، مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانهها از شیرینیهای گوناگون و شیرازها نظیف و ریچارهای لطیف و کامههای کامکار، و خیار و بادنجان و بَقول و غیر آن، از تمامت میوهها و نباتات صحرایی و کوهی، به انواع حموضات و الوان لبنیات و اصناف عصارات و ادهان و دسومات سمنیات، پرورده، چندان که تا آخر سال بمانده و هیچ از آن به فساد نیامده و تغیّر نپذیرفته، ترتیب کرده باشند که اگر در شب یلدا سی مرد به مهمان آمدهاند، از مهمانی عاجز نیایند و به شب آمدن ایشان او را دلتنگ و اندوهناک نگرداند بلکه ترحیب و گشادهرویی و تقرب و خوشخویی و طلاقت و بشاشت افزاید...
ترجمهٔ
#محاسن_اصفهان آوی: ۹۲، چ ۱۳۸۵
به روز عرفه و روز بدر و حنین
به روز جمعه و عید و به روز حشر و جزا
به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب یلدا...
دیوان
#عطار: ۷۲۸، چ ۲
#تفضلیاز شبها شب یلدا معین بود و خورش سکبا از خورشها مبیّن، و بر سکباج مزعفر معطر قرار دادند و لوزینهٔ مدهّن و مکفّن اختیار کردند. چون اصحابنا آن اشارت بشنیدند و بر آن بشارت بدویدند، صوفیوار لبیک اجابت را لب و دندان گشتند...
#مقامات_حمیدی: ۶۴، چ
#انزابینژادچون اشتر عشوا قدم در جر و جوی مینهادم و چون مست و شیدا، در شب یلدا بر در و دیوار میافتادم.
همان: ۷۲ و ۷۳
#مریم_میرشمسی#پژوهشگر#ادبیات#لغتنامه@ketabeabii