🕯 بیا چراغ هایمان را روشن کنیم
بیزارم از هر جنگی در هر نقطه از جهان.
بیزارم از گلوله، از تیر، بیزارم از شلیک و خمپاره و موشک. بیزارم از هر دردی که آدمیان برای آدمیان می آفرینند.
بیزارم از پهبادی که روی خلیج فارس می چرخد و بیزارترم از پهبادهای دیگری که هر روز و هر شب، دور روح و روان و قلب و جان و فکر ما می گردد.
من از جنگ می ترسم، از نفرت، از خشم، از بی رحمی، از سنگدلی و بی حوصلگی و ناامیدی و بی مدارایی.
من از توپخانه هایی که در درون ماست و شب و روز در کار آتش پراکنی است وحشت دارم.
ما از شروع جنگی بیرونی در هراسیم، بی خبر از آنکه جنگ، سال هاست که در ما شروع شده است.
ما هر روز از جنگی به جنگی می رویم، از خشمی به خشمی، از قساوتی به قساوتی.
و شب که به خانه بر می گردیم زخمی و مجروحیم، یا کشته ایم یا کشته شده ایم.
و هر صبح با طلوع خورشید، شیپور جنگی تازه نواخته می شود، ما اما جنگجویان جنگ های مُزمنیم، جنگهای فرسایشی بی غرور.
من از جنگ های خیابانی می ترسم از جنگ های کوچه ای، از جنگ های خانگی، از جنگ با طبیعت، جنگ با حیوانات، جنگ با آب و باد و خاک، از جنگ با هر چیز و هر کس، من از همه جنگ های خانمان برانداز می ترسم، از همه جنگ هایی که نامش بی عشقی است.
وقتی همسایه همسایه اش را می آزارد، جنگ می شود.
وقتی که همکار همکارش را می آزارد، جنگ می شود.
وقتی که همسر همسرش را می رنجاند، جنگ می شود.
وقتی که هم وطن هم وطنش را و وقتی که هم نوع هم نوعش را ...
جنگ می شود.
لطافت که نباشد، جنگ می شود؛ شفقت که نباشد جنگ می شود، درایت که نباشد جنگ می شود.
بگذارید یک نفر فقط یک نفر به حرف مولانایش گوش کند.
بگذارید یک نفر بگوید: تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
بگذارید یک نفر بخواند: تو یکی، نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
بگذارید یک نفر برود و چراغ خودش را روشن کند.
من دوست دارم همان یک نفر باشم که می خواهد چراغش را روشن کند.
تو هم همان یک نفر باش...
ما همه یک نفریم...
بیا چراغهایمان را روشن کنیم...
#مولانا#عرفان_نظرآهاری@ketabeabii