من
#شعرهای_بد، خیلی زیاد گفتهام. یک وقتی شعر میگفتم، همین طور غریزی در من میجوشید. روزی دوسهتا توی آشپزخانه، پشت چرخ خیاطی، خلاصه همینطور میگفتم. چون همینطور دیوان پشت دیوان بود که میخواندم و پر میشدم و چون پر میشدم و بههرحال استعدادکی هم داشتم، ناچار باید یکجور پس میدادم. نمیدانم اینها شعر بودند یا نه. فقط میدانم که خیلی منِ آنروزها بودند، صمیمانه بودند، من هنوز ساختهنشده بودم؛ زبان شکل خودم را و دنیای فکری خودم را پیدانکرده بودم...
#فروغ_فرخزاد#مصاحبه با
#صدرالدین_الهی@ketabeabii