این
#احمد_غزالی از این علمهای ظاهر نخوانده بود. طاعنان طعن کردند در سخن او پیش برادرش
#محمد_غزالی که سخنی میگوید او را از انواع علوم هیچ خبر نه. محمد غزالی کتاب
#ذخیره و
#لباب که تصنیف او بود پیش برادر فرستاد به دست فقیهی و وصیت کرد که برو و به ادب درآ... و مراقب او باش، همه افعال او ضبط کن.... این رسول چون درآمد، او نشسته بود در خانقاه، خوشحال؛ از دور نظر بر او افتاد، تبسم کرد؛ گفت که ما را کتابها آوردی؟ لرزه بر آن رسول افتاد. بعد از آن گفت: من اُمّی ام. امّی دگر باشد، عامی دگر. آن عامی خود کور باشد و امّی، نانبیسنده باشد.
#شمس_تبریزی#محمدعلی_موحد#نشر_نو#کتاب_آبی@ketabeabii