میخواهمت ای خواسته جز من همه کس را
وی آخته بر کشتن من تیغ نفس را
بر من که نباشد دگرم طاقت پرواز
با زخم زبان تنگ مکن کنج قفس را
آن روز که گردن به تمنای تو دادیم
بستیم به زنجیر، هیولای هوس را
عمر گذران قافلهٔ یاد مرا برد
گر گوش کنی میشنوی بانگ جرس را
با من سخن تلخ مگو ای لب شیرین
اسراف مکن شهد مده مور و مگس را
دل شد خزر خون و تو افسوس ندیدی
در دیدهٔ خشکیدهٔ من رود ارس را
با یاد تو آغشته نبود ار نفس ما
در خلوت دل راه ندادیم نفس را
پایان سخن نیست بهجز حرف نخستین
میخواهمت ای خواسته جز من همه کس را
#دفتر_غزل#سیدحسن_حسینی#کتاب_آبی@ketabeabii