🌾در دوران
#مدرسه حرف زدن برایم سخت بود.
مخصوصا وقتی بحثی آزاد در
#کلاس پیش می آمد و معلم
#نظر ما را در مورد آن میپرسید. در آن لحظه غم عالم می نشست بر دلم که چه باید بگویم؟
چون یاد نگرفته بودم وقتی می گویند نظر شما در مورد فلان موضوع چیست یعنی باید هرچه که نظر خودمان است بگوییم. فکر می کردم باید نظر کسی دیگر را بگویم یا جمله ای کلیشه ای تحویل معلم بدهم یا چیزی را بگویم که در درس آمده است.
هنوز هم فکر می کنم بعضیهایمان یاد نگرفته ایم نظرمان را بگوییم؛ وقت نظر دادن، آسمان و ریسمانی به هم بافته تحویل می دهیم که در آخر خودمان هم نمی فهمیم چه گفته ایم!
بعضی وقتها نظرمان می تواند "نمی دانم" باشد. می تواند "به من ربطی ندارد" باشد
یا "هنوز به آن فکر نکرده ام" یا "این کار را دوست دارم" یا "احساس خاصی نسبت به آن ندارم" و یا خیلی جوابهای دیگر که واقعا نظر ما هستند، اما اسمشان را نظر نمیگذاریم.
این روزها برای این که شاگردهایم مثل خودم نشوند، گاهی در جواب سوالهایشان می گویم نمی دانم. بعضی سوالها را برای خودم یادداشت می کنم. وقتی نظرم را در مورد چیزی می پرسند با تمام شفافیتی که یاد گرفته ام، احساسم را می گویم.
در یکی دو جلسه ی اول کلاسم، در
#دبستان_پسرانه، کتاب "دست برای زدن نیست" را بلندخوانی کردم. به بخشی رسیدم که کارهایی برای آرامتر شدن هنگام عصبانیت، به جای زدن پیشنهاد شده بود. کارهایی که می توانند همانقدر آرام بخش باشند، ولی به کسی آسیبی نزنند؛ مثل نقاشی کشیدن، به بالش مشت زدن، موسیقی گوش دادن، خوابیدن و چیزهایی شبیه به این.
یکی از پسرها پرسید: خانم سیگار کشیدن هم می شود؟ پدرم وقتهایی که عصبانی است سیگار می کشد.
من سرش داد نزدم و نگفتم چرا اسم سیگار را به زبان آوردی. همین طور هم نگفتم این چه سوالی است که می پرسی.
فقط گفتم باید از خودش بپرسی. اگر دوست داشتی هم میتوانی به او بگویی این کار مریضش می کند و دندانهایش خیلی زود خراب می شوند.
اگر شما بودید چه جوابی می دادید؟
#آیه_امین_پورفروردین 1398
@ketabeabii