اما
#مثنوی_مولانا در ساختار با
#منطقالطیر و
#بوستان فرق فاحش دارد. در آن نظم و ترتیبی مشخص و محسوس پیدا نیست. برخلاف عرف، از تحمیدیه و نعت رسول و ستایش بزرگان دین و مدح این و آن و سبب تالیف کتاب همچنین از فصلبندی اثری نیست.
#مولانا چنان که نمایان است، برای آن اَنگارهای نبسته و طرحی نریختهاست. خود مولانا در نینامه میفرماید:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست
یاد آن یاری که او را یار نیست
با
#نینامه آغاز میشود که لُب و خلاصهٔ کل اثر است. چون فاتحه الکتاب قرآن کریم که امالکتاب است.
معانی آن درحال سرمستی و شور نطفه بستهاند. و بیان این معانی در چندین و چند مجلس، طی چندین سال آنهم با وقفهها و فترتها و تعطیلهایی املا شدهاست.
حتی نمیتوان معلوم کرد که تمام است یا ناتمام.
و بهعکس منطقالطیر و
بوستان، اندیشهها بر حکایات مقدم نیست. درواقع حکایت بهانهایست برای اندیشهورزی، نه وسیلهای برای مصوّر ساختن اندیشه.
تلخ از شیرین لبان خوش میشود
خار از گلزار دلخوش میشود
حنظل از معشوق خرما میشود
خانه از خمخانه صحرا میشود
ایبسا از نازنینان خارکش
بر امید گلعذار ماه وش
ایبسا حمال گشته پشت ریش
از برای دلبر مَه روی خویش
کرده آهنگر جمال خود سیاه
تا که شب آید ببوسد روی ماه
خواجه تا شب بر دکانی چارمیخ
زانکه سروی در دلش کردهاست بیخ
آن دروگر روی آورده به چوب برامید خدمت مهروی خوب
تاجری دریا و خشکی میرود
آن بهمهر خانهشینی میدود
بر امید زندهای کن اجتهاد
کو نگردد بعد روزی دو، جماد...
#احمد_سمیعی_گیلانی#مولانا#مثنوی_معنویWww.aparat.com/sadishenasi@ketabeabii