حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاست
هزار شعلهٔ سوزان و آه سرد اینجاست
نگاه کن که ز هر بیشه در قفس شیری است
#بلوچ و
#کرد و
#لر و
#ترک و
#گیله_مرد اینجاست
بیا که مسئلهٔ بودن و نبودن نیست
حدیث عهد و وفا میرود، نبرد اینجاست
بهار آن سوی دیوار ماند و یاد خوشش
هنوز با غم این برگهای زرد اینجاست
به روزگار شبی بی سحر نخواهد ماند
چو چشم باز کنی صبح شب نورد اینجاست
جدایی از زن و فرزند سایه جان! سهل است
تو را ز خویش جدا میکنند، درد اینجاست
#هوشنگ_ابتهاج@ketabeabii