مجلهی کارخانه جایی است برای نوشتن دربارهی دغدغهها و مسائل کارگران، رسانهای برای طبقهی کارگر تا صدایشان را به یکدیگر برسانند؛ از تحلیل و گزارش تا خاطره و آموزش و ادبیات طبقاتی.
ارتباط با ما:
@Karkhane_admin
نشانی ایمیل:
[email protected]
با آغاز تابستان، صحبت کمپین سراسری کارگران پروژهای نفت و گاز دوباره بر سر زبانها افتاد. افزایش دستمزدها و خواست ۱۴ روز مرخصی در ازای ۱۴ روز کار از سرفصلهای اصلی کمپین در سال جاری بود. شاید هنوز فرصت آن نرسیده باشد که در مورد نتایج و آیندهی کمپین امسال اظهارنظر کرد اما جدای از این ابهامات، ابهامات دیگری نیز در مورد ماهیت کمپین و موضعی که در قبال آن میتوان داشت وجود دارد
مبارزهی پیروزمند کارگران برای افزایش دستمزد؛ یک گزارش کوتاه
کارگران در سال جدید با افزایش حدود بیست درصدی دستمزد خود مواجه شدند. این افزایش در میزان دستمزدی که خودش بسیار پایینتر از حداقلهای مورد نیاز و رشد تورم است، کارگران را در شرایط دشوارتری نسبت به سال قبل قرار میدهد. لذا طبیعی است که با مقاومت پراکنده یا متحد کارگران کارخانهها و رستههای مختلف مواجه شود.
نگاهی به اعتصاب کارگران پیمانکاری صنایع نفت و گاز و پتروشیمی
چند روز است اعتصاب کارگران شرکتهای پیمانکاری در پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی شروع شده است. اعتصابی با نامِ کمپین ۱۴۰۰ یا بیست-ده (بیست روز کاری – ده روز استراحت و مرخصی) که کارگران پراکنده شده در بخشهای گوناگونِ پروژهها را برای درخواستهای مشخص و مشترکِ کارگریشان به اعتصابی هماهنگ دعوت کرده است. کمپین توانسته این حربهی سرمایهدارانه که کارگران را در پیمانهای مختلف و با پیمانکارهای گوناگون سرگردان کرده، پس بزند و آنها را متحد کند. همانطور که آنها در ساعتکاری و سطحِ استثمار و شرایطِ سختِ کاری یکسان هستند، امروز در اعتراض به این شرایط متحد شدهاند. چرا که کارگران فقط به طور متحدانه میتوانند ایستادگی کنند. درود بر شما.
سالهاست سرمایهداران با تکرار جملهی «کارگر ایرانی که درست و حسابی کار نمیکند» کارگران را تحقیر میکنند. صحتسنجی ایمان سرمایهداران به حرفهای خودشان کار سختی نیست. کافیست کارگران به هر دلیلی یک روز سر کار حاضر نباشند تا ببینید آیا ایشان به هر دری خواهند زد تا اوضاع به همان به قول خودشان «درست و حسابی کار نکردن» برگردد یا نه؟ در این قبیل آسمان ریسمان بافتنها همواره مثال «باتعهد» کار کردن ژاپنیها و کرهایها هم مانند چماقی بر سر کارگران ایرانی فرود میآید. رابطهی کارگر و سرمایهدار وقتی عیانتر از همیشه میشود که کارگران سعی کنند با ایجاد اتحاد و یکپارچگی مطالباتی از قبیل دستمزد را یکصدا طلب کنند و در راستای تحقق این خواسته دست به اعتصاب یا تجمع بزنند.
مشارکت فعال پرستاران و دیگر کارگران حوزهی بهداشت و درمان در اعتصابات اخیر چشمگیر بود. در هفتهی دوم ژانویهی ۲۰۲۳ بیش از ۷۰۰۰ پرستار شاغل در دو بیمارستان بزرگ شهر نیویورک به نامهای مرکز پزشکی مانتفیور و بیمارستان ماونت ساینای، اعتصابی سه روزه را سازماندهی کردند. خواستهی پرستاران اعتصابی افزایش حقوق و افزایش استخدام پرستاران دیگر به علت شدت کار طاقتفرسای ایشان بود. به گفتهی نمایندگان ایشان برخی پرستاران در مدت شیفتهای طولانی خود فرصتی برای غذا خوردن یا دستشویی رفتن ندارند. این روایتها برای کارگران و پرستاران ایرانی که توحش سرمایه را با پوست و گوشت خود تجربه کردهاند البته که آشناست.
بهادر با هادی هم تماس گرفت و گفت که شرایط این استان بهخاطر صنعتیبودن و فشار اقتصادی برای توسعه گروهها و هستههای کارگری آماده هست. چند رفیق را برای ترویج و تبلیغ به اینجا بفرستید. بهادر پس از چند سال اکبرآقا را دید و سخت در آغوشش کشید. شقیقههایش سفید شده بود ولی همچنان گرم و پُر محبت و فعال بود. اکبرآقا و دو نفر رفیق دیگر ده روز مهمان بهادر بودند. اکبرآقا همخانهای بهادر شد و البته صاحبخانه حریص مبلغ اجاره را اضافه کرد. اکبرآقا با رفقای کارگر نفتی توسط بهادر آشنا شد. رفقای دیگر هم با رابطین دیگر تماس گرفتند و آنها هم مشغول به فعالیت شدند و ارتباط با کارگران و تشکیل گروه و هستهی کارگری را شروع کردند.
بچه پولدارها و اعتصاب کارگران؛ «ریچ کیدز» از جان ما چه میخواهند؟
در متن حوادثی که پس از مرگ مهسا امینی رخ میدهد، چه شده که بچه پولدارهای تهران شعار «اعتصاب سراسری» سر میدهند؟ چه شده که زالوهایی که از خون کارگران تغذیه میکنند، از «منافع» خودشان گذشتهاند تا برای همهی مردم «آزادی» به ارمغان آورند؟ آب چقدر سربالا رفته که این قورباغهها ابوعطا میخوانند؟
کارگری که کارفرما تحقیرش میکند. کارگری که مدیر بازخواستش میکند و به او تشر میزند. کارگری که ترسان و لرزان از بیکاری و از دست دادن شغل، در برابر کارفرما سر خم میکند و ناچار به هر شرایطی که به او تحمیل میشود تن در میدهد. اینها صحنههای عادی روزمرهاند. وضعیتی که هر روز یا خودمان در آن قرار میگیریم یا شاهد قرار گرفتن رفقایمان در آن هستیم. وضعیتی که از بس تکرار شده و میشود، آن را طبیعی میپنداریم و خواسته و ناخواسته فقط تحمل میکنیم. اما آیا به راستی چنین وضعیتی طبیعی است؟ در نمایشنامهی بازخواست، نویسنده با وارونه کردن جایگاه هرروزهی کارگر و کارفرما، جهانی دیگر را پیش چشمانمان میگشاید. جهانی شگفتآور که به ما یادآوری میکند چه قدر وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم غیرطبیعی است. بله رفقا! نابرابری طبیعی نیست! جامعهی طبقاتی طبیعی نیست!
در این روزهای سخت و با بدتر شدن روزافزون معیشت طبقهی کارگر شاهد بیشتر شدن و قویترشدن اعتصابات کارگرانی هستیم که علیه کارفرمایانشان در کارخانهها، شرکتها، سازمانها و هر ارگانی که به نحوی در استثمار طبقه کارگر سهیم هستند به پاخاستهاند. اعتصابات سراسری جلوهگاه این واقعیت است که هنوز مردان و زنانی هستند که میتوانند منافع مشترک طبقهی کارگر را زنده نگه داشته و اجازه ندهند که کارفرمایان برای همیشه کارگران را تبدیل به بردگان بیچاره جیبهای خودشان کنند.
کارها طبق پیشبینی و برنامه پیش رفت. کمیتهی کارگری متشکل از غلامعلی و ماشاءاللهخان و سه نفر دیگه تشکیل شد. بازرس هم آمد و خندان رفت. مدیر هم از بالای پنجره لبخند تمسخرآمیزی به کارگران زد. تبلیغات ادامه پیدا کرد. غلامعلی با مراد سراغ ماشاءاللهخان رفتند. قرار برای فردا صبح گذاشته شد. اعتصاب شروع شد و تقریباً هفتاد درصد کارگران اعتصابکردند و کار را خواباندند و در حیاط کارخانه تجمع کردند.
گروه صنعتی بارز: حال و روزِ کارگران کارخانههای لاستیکسازی در ایران
رشد عظیم صنایع تایرسازی در ایران ثروت هنگفتی را پدید آورده که کارگران این بخش از آن محروماند. آنچه طی این سالها نصیب کارگران گشته استثمار روزافزون بوده است. در این گزارش به سراغ “گروه صنعتی بارز” به عنوان بزرگترین مجموعهی تولید لاستیک در خاورمیانه میرویم تا ببینیم کارگران این گروه صنعتی در چه شرایطی به سر میبرند.
مبارزات کارگران چاپخانههای تهران (تابستان ۱۲۸۶ – بهار ۱۳۰۳)
مبارزات کارگران چاپخانههای تهران در کنار باراندازان و ماهیگیران انزلی و تلگرافچیان تبریز از اولین تجربههای مبارزات طبقهی کارگر در ایران بهشمار میآید. در بازهی هفده سالهی ۱۲۸۶ تا ۱۳۰۳، گسترهی متنوعی از مبارزهی اقتصادی تا سیاسی توسط کارگران چاپخانههای تهران انجام شد. اولین اتحادیهی کارگری در ایران نیز در سال ۱۲۸۶ با تلاش کارگران این صنف به وجود آمد. تا سال ۱۳۰۰ که اتحادیهی مرکزی کل کارگران تهران متشکل از ۱۶ اتحادیه شکل گرفت، کارگران چاپخانه همیشه از فعالترین کارگران مبارز بودند.
متن پیشِ رو گزارش و تحلیلی است از اعتصاب کارخانهی لیلاند مورتورز که یکی از کارخانهجات مهم در صنعت خودروسازی ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بوده است. این گزارش توسط «سازمان پیکار در راه آزادی طبقهی کارگر» در دی ماه ۱۳۵۷ منتشر شده است. در اواخر مهرماه همان سال این اعتصاب شروع و با پیروزی کارگران و برآورده شدن تمام خواستههای اقتصادیشان به اتمام میرسد.
اعتصاب دوروزهی هند، در ادامهی بزرگترین اعتصاب تاریخ و مروری بر آن
حدود ۵۰ میلیون نفر به اعتصاب دوروزهی هند در هفتهی گذشته پیوستند؛ اعتصابی علیه سیاستهای نئولیبرال و ضد کارگری دولت. کارگرانِ بانکها، کارخانهها و حملونقل عمومی ارائهی خدمات را در شش ایالت بزرگ مختل کردند. در این متن ابتدا به اعتراضات اخیر میپردازیم. و سپس برای فهم بستر مبارزاتی هند، به اعتصابات سال گذشته و زمینهی آن نگاهی میاندازیم. ضروری است که در متونی دیگر به اجرای سیاستهای نئولیبرالی در هند و تاریخ مقاومت کارگران در برابر آن بیشتر بپردازیم و بیاموزیم.
در تاریخ ششم آبان ماه ۱۲۸۷ خورشیدی، مصادف با بیست و هشتم اکتبر ۱۹۰۸ میلادی، یکی از آموزندهترین مبارزات کارگران در تاریخ مبارزهی طبقاتی در ایران اتفاق افتاد. در حدود ۱۵۰ نفر از کارگران دباغ تبریز، از سه دباغخانه، برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط طاقتفرسای کار، دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب در زمان تشدید تضاد منافع دول امپریالیستی در ایران، به ویژه امپریالیسم بریتانیا و روسیهی تزاری در ایران اتفاق میافتاد. در این گزارش کوتاه نگاهی به این رخداد تاریخی میاندازیم.
از ضروریات یک اقدام متحد و فعالیت اتحادیهای جهت پیشبرد مبارزه در راستای منافع طبقاتی، دادن ترتیبی برای تشکیل صندوقهای اعتصاب کارگران است. این صندوق میباید توسط خود کارگران آن حوزه شکل بگیرد و با حاصل دسترنج خود آنان تأمین شود. هر کارگری از اتحادیه یا محیط کار مشخص، حق عضویت ماهانهاش را به صندوق پرداخت میکند تا برای وضعیتهای اضطراری کارگران به مصرف برسد و بهتر بتوانند بر مشکلات پیشرویشان فایق بیایند و امکانی برای رشدشان باشد. در جایی که اتحادیهی کارگری وجود ندارد این کار خود میتواند مبنایی برای فعالیت اتحادیه به حساب آید.
«اسماعیل» با لباس فرمِ کارخانه تنها در صحنه مشغولِ تعمیرِ بخشی از یک دستگاهِ عظیم است. یک جعبه ابزار در کنارش دارد و با ابزارآلاتِ مختلف در حالِ کار است. «صابر»، یکی دیگر از کارگران با همان لباس فُرم وارد میشود. صابر: (کمی لوده و شوخ و شنگ) چطوری اسمالآقا؟ اسماعیل: (صابر را میبیند. امّا به کارش ادامه میدهد) قربونت صابرجان. تو چطوری؟ خوبی؟ صابر: خوب که خوبم. ولی از خوب بودنِمون دیگه هیچ خیری در نمیاد
راههای نرفته؛ پای صحبت یکی از کارگران پیمانیِ اعتصاب بیست-ده ۱۴۰۰
در این نوشتار پای صحبت یکی از کارگران پیمانیِ شاغل در صنایع نفت جنوب نشستهایم که در اعتصاب گستردهی کارگران نفت، گاز و پتروشیمی ایران در سال ۱۴۰۰ که به کمپین یا اعتصاب بیست-ده معروف شد شرکت داشته است. او اعتصاب گستردهی امسال را نتیجهی رشد و بالغتر شدنِ مبارزهی کارگران نفت و در ادامهی اعتراضهای سالهای پیشین میداند، و از سویی دیگر به نقاط ضعفی اشاره میکند که سبب شد این اعتصاب با وجود گستردگی نتواند به هدفهای خود دست یابد. با هم صحبتهای او را میخوانیم.
رَج و رنجِ قالیبافان؛ گزارشی از کارگران قالیباف شهرستان بوکان
شاید پیش آمده باشد که در محلهتان از جلوی مغازهها، سالنها و پارکینگهای زیادی بیتفاوت رد شده باشید که اغلب بر درب ورودی آنها پردهی سفیدی کشیده شده است. از دور صدای همهمهای به گوش میرسد که خبر از وجود جمعیتی مشغول به کار در آن میدهد. بگذارید قدری به این مغازهها و سالنها نزدیکتر شویم. صدایی مانند کوبیدن چیزی تبدیل به پسزمینهی صحبتهای آنان میشود؛ همچنین صدای کودکانشان (که با خود به سر کار آوردهاند)، صدای موسیقی و کمی هم حرفهای کاری مانند دستمزد، بیمه و دردهای ناشی از سختی کار. این مغازهها و سالنهایی که در مسیر رفتوآمدهای روزانهی ما قرار گرفته و بیتفاوت از جلویشان رد میشویم کارگاههای قالیبافیاند که روزانه زنان و مردان زیادی به این کارگاههای کوچک سرازیر میشوند.