ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
هر وقت یادم میوفته که ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ما آزاد شدیم و نسرین از اون روز تا الان هنوز توی زندانه قلبم تیکه پاره میشه آخرین تصویرم ازش نزدیکای ساعت ۱۲ شب اون شب برفی و سرد ۲۳ بهمن که تا دم درب بند نسوان بدرقه مون کرد هست قبل اینکه سوار ون داخل محوطه زندان بشیم که مارو جلوی درب افسر نگهبانی اوین بیارن و ما به ناچار و به اجبار و بی اختیار که دست نسرین و همه ی بچه هارو بگیریم که با هم باید بریم بیرون و فقط اون لحظه با چشمای پر از اشک نسرین رو و همه ی بچه هارو که جا موندن بین اون دیوارهای لعنتی رو نگاه میکردیم مرگ و نفرت بر حکومت سرکوب که انسانیت رو به بند کشیده و نسرین حقیقتا سمبل انسانیت و خواسته های انسانی هست که شش ماه افتخار زندگی باهاش رو در بند نسوان اوین رو داشتم #نسرین_جوادی_را_آزاد_کنید #درب_زندانهای_شکسته_خواهد_شد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد برگرفته از صفحه اینستاگرام اسرین درکاله فعال ندای زنان ایران و زندانی سیاسی سابق
ضایعه مرگ مظفر عزیزمان را به همسر، فرزندان ، رفقایش و مردم آزادیخواه و برابری طلب شهر سنندج و جنبش کارگری ایران تسلیت میگوییم. مظفر عزیز با شنیدن خبر مرگ نابهنگامت شوکه شدیم گویا طنین صدایی از آن طرف تلفن که مظفر ایست قلبی کرد و درگذشت را در خواب میدیدیم بعد از چند لحظه به خود آمدیم که ناباورانه رفیق پرشور و با مسئولیت ما را از دست دادیم. در غم از دست دادنت چند روزی است بیقرار و ناآرامیم. مظفر صالحی نیا فعال کارگری را سالهای سال است میشناسیم او هرگز ، هرگز از انجام وظایفش عدول نکرد و در تمام دوران مبارزاتیاش فعالانه در عرصههای مختلف حضور داشت. مظفر الگویی از انسانهای آزادیخواه و برابری طلبی بود که تعهد و انسانیت را به واقع معنا میکرد او شخصیتی شناخته شده و محبوب و فعال خستگی ناپذیری بود که در هر شرایطی با رویی گشاده بدون هیچ عذر و بهانه ای فعالیتش را به عنوان انجام وظیفه تعریف میکرد. مظفر را مردم نیک میشناختند ،او انسانی معتبر و مردمی بود که خلاء وجودش به عنوان انسان شریف و فعال کارگری ضایعهای سنگین به ویژه در چنین شرایطی که جنبش به وجود چنین مبارزانی نیاز مبرم دارد کاملاً محسوس و آواری سنگین بر جنبش مبارزاتی مردم و جنبش کارگری ایران میباشد. مظفر رفیق عزیزمان هرگز از یاد و خاطرمان نخواهی رفت و عدم حضورت مسئولیت تک تک ما را بیش از پیش یشتر و سنگینتر خواهد کرد یاد مظفر عزیزمان گرامی
در مقابل این شکوه فقط باید سرتعظیم فرود آورد! عسل محمدی فعال کارگری: امروز برای اجرای حکم یکسال حبس به زندان اوین رفتم
این واقعیت که ایران آبستن قیامهای قریب الوقوع در اعتراض به افزایش و گسترش فقری بی سابقه و شدت فشارهای اجتماعی بر مردم خواهد بود ،چنان عینی و غیر قابل انکار است که مقامهای حکومتی را ناچار به اذعان و انذار آنچه پیش روی نظام است نموده و نهادهای امنیتی را به دستپاچگی برای پرونده سازیهای پوچ و مذبوحانه برای فعالان سیاسی به امید ارعاب و ساکت کردن هر معترضی. آنچه جمهوری اسلامی هرگز نفهمید شدنی نیست. نه اجرای فلهای احکام چند معترض و نه انفرادی های رفقا و عزیزانمان در بندهای امنیتی و نه صدها ساعت شکنجه روانی برای اعتراف گیری، هیچ کدام نمیتواند جمهوری اسلامی را از سرنوشت محتومش، سرنگونی؛ رهایی بخشد. ایمان "ما "به تحقق رهایی، آزادی و برابری هزاران بار پر زورتر از گلولههای سربی جلاد است. امروز رفتم تا برای مدتی کنار خواهران آزادهام، در بند رویای آزادی سرزمینم را ببافم تا به تار و پودش رنگ عمل بپاشم. آنجایی میروم که هوایش پر از بوی نسرین است و نیلوفر. شبهایش ناهید در آسمانمان دلبری میکند دلهایمان شوق بهار دارد و هر سپیده میخوانم: ای شادی ای شادی آزادی روزی که تو بازایی با این دل غم پرورد من با تو چه خواهم کرد
نامه ۱۸ نفر از زنان زندانی سیاسی در اوین: اعدام باید متوقف شود
ما مردم آزادیخواه و برابریطلب ایران در ماههای اخیر برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی همپیمان شده ایم. ما در شهرها، روستاها، خیابانها و خانههایمان، در داخل و خارج از کشور بهپاخاستهایم.
سرکوبهای وحشیانه و گسترده حکومت در سراسر کشور موجب پراکنده شدن اعتراضات قدرتمند خیابانی در روزهای اخیر شده و حکومت به جای عقبنشینی از کشتار خیابانی و سرکوب، قدمی پیشتر نهاده و اعدام را برای ایجاد ارعاب آغاز کرده است. اعدام کسانی که شانه به شانهی هم در خیابانها ایستاده بودند.
اعدام محسن شکاری به عنوان یک معترض خیابانی جنایتی آشکار بود که جهان را به حیرت واداشت.
به پاس عهد و پیمان در قلبهایمان، به پاس دستهای گرم در دست هم گذاشتهمان، به پاس فریاد برخاسته از سینههایمان، به بغض نشکسته در گلویمان، تنهایشان نگذاریم و برای نجات جان بهپاخاستگان در بند و توقف چرخهی قتل حکومتی بهپا خیزیم. برای پاره کردن ریسمان دور گلوی جوانانمان و برای درهم شکستن چوبههای برافراشته مرگ بهپا خیزیم.
راه دیگری وجود ندارد! این بار خیابانهای شهر را با فریاد "اعدام را متوقف کنید" تسخیر کنیم و اعتصابات را با قدرت و فراگیری بیشتر ادامه دهیم.
ما نیز در کنار شما، گرچه در زندان، همراهی خود را با "خیابان" که به حکم اسارت از آن محروم ماندهایم اعلام کرده و برای اعلام مخالفت خود با اعدام در دفتر افسر نگهبان بند زنان زندان اوین در 21 آذرماه با خواندن سرود و سر دادن شعار تحصن میکنیم.
اسامی امضاءکنندگان به ترتیت حروف الفبا بر اساس نامخانوادگی: